بریده‌ای از کتاب فیزیک و طبیعت: نگاه فیزیکدان به طبیعیت اثر ورنر هایزنبرگ

روشنا

روشنا

1403/3/27

بریدۀ کتاب

صفحۀ 26

به همین دلیل چون بیان‌های ریاضی [منظور معادلات و فرمول‌های ریاضیه] تنها در طیف محدودی از تجربه صدق می‌کنند، نمی‌توان ایمان را، که تعیین‌کننده رفتار در زندگی فرض می‌شود، تنها بر پایه معرفت علمی بنا نهاد. بسیاری از آیین‌های جدید مدعی‌اند که با ایمان کاری ندارند و پایه آن‌ها معرفت علمی است. اما تمامی اینان، تناقضات درونی دارند و برای اعتقاد به آن‌ها، نخست باید خود را فریب داد.

به همین دلیل چون بیان‌های ریاضی [منظور معادلات و فرمول‌های ریاضیه] تنها در طیف محدودی از تجربه صدق می‌کنند، نمی‌توان ایمان را، که تعیین‌کننده رفتار در زندگی فرض می‌شود، تنها بر پایه معرفت علمی بنا نهاد. بسیاری از آیین‌های جدید مدعی‌اند که با ایمان کاری ندارند و پایه آن‌ها معرفت علمی است. اما تمامی اینان، تناقضات درونی دارند و برای اعتقاد به آن‌ها، نخست باید خود را فریب داد.

119

9

(0/1000)

نظرات

یعنی چی؟
تناقضات مبهمی در این گفته میبینم. ریاضی، تجربه، ایمان، اعتقاد، مبنای علمی...؟! 
1

1

روشنا

روشنا

1403/3/28

تا جایی که من متوجه شدم این طوریه که:
ما طبیعت رو می‌بینیم و بر اساس یک سری تجربه‌هایی، الگوهایی رو کشف می‌کنیم که به طرز عجیبی با زبان ریاضی میتونن فرموله بشن و ازشون معادلاتی برای توصیف طبیعت به دست بیاد. ولی خب این فرمول‌ها که خیلی هم درستن، فقط برای اون تجربیات محدود کار می‌کنن و مثلاً بعداً با تجربیات جدیدی ممکنه فرمول‌های جدیدتری به دست بیان که کامل‌ترن و سیستم‌های گسترده‌تر و تجربیات بیشتری رو میتونن توصیف کنن. 
بعد این قسمت هایزنبرگ میگه که نمیشه acts of faith که ترجمه شده به ایمان و تعیین‌کننده رفتارهای ما در زندگی هستن رو بر پایه scientific understanding به تنهایی، گذاشت. چون دانش علمی برای گستره محدودی از تجربیاته.
ولی من هم نمی‌دونم که مثلاً چه آیینی این طوریه و خیلی تصوری از نوع آیینی که منظورشه ندارم.
البته به نظرم این لزوماً به معنای این نیست که هایزنبرگ به وحی و این‌ها معتقده، صرفاً داره از محدودیت‌های علم میگه. 

1