بریده‌های کتاب زن آینده

انسان در بیست سالگی در مرکز جهان می رقصد در سی سالگی میان دایره پرسه میزند در پنجاه سالگی روی حاشیه راه می رود و از نگریستن به درون و بیرون پرهیز میکند پس از آن .... دیگر اهمیتی ندارد . امتیاز کودکان و سالمندان، نامرئی بودن انهاست

نادر اشخاصی قادرند عاشق شوند زیرا نادر افرادی قادر همه چیز را از دست بدهند

احساس بدبختی نمی‌کند. احساس خوشبختی‌ هم نمی‌کند. نمرده است، زنده هم نیست.

شیطان کابوس ها‌را به درون راه می‌دهد.

خانم ها ! آقایان !آیا شما درد بی حوصلگی را میشناسید ؟ این یک درد است ،ظریف ترین درد ها . به اعماق دل نفوذ می کند ، بین دندان ها لانه می گذارد ، بی اشتها غذا میخوریم ،بی احساس زندگی میکنیم ....

شروع کرده‌ام به دور ریختن، ترک کردن، کنار گذاشتن. همه چیز را. نزدیک آخر خط ام. کاملا نزدیک به لطافت بی همتا.

هر چه به نور نزدیک تر میشویم از خاکی که روی چشم هایمان خواهند ریخت ، مطمئن تریم .....

خانم ها! آقایان! آیا شما درد بی حوصلگی را می‌شناسید؟ این یک درد است، ظریف ترینِ دردها. به اعماق دل نفوذ می‌کند، بین دندان‌ها لانه می‌گذارد. بی‌اشتها غذا می‌خوریم، بی احساس زندگی می‌کنیم.