بریدههای کتاب سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 26 آفرینش جهان و تولد انسان همانند یکدیگرند و هر دو به ذات خویش بازمیگردند، یکی پس از رستاخیز و یکی پس از مرگ. 0 1 مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 21 انسان از مینو به گیتی آمد، رسالت خود را به انجام رساند و از گیتی به مینو بازگشت. انسان وحدت خود را با خود، با جهان و خدا بازیافت و آفریده همان آفریدگار شد. 0 1 مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 28 آدمی چون به کاری پردازد که بهخاطر آن آفریده شده است، خدا را کامروا کرده است. کار انسان کار خداست. 0 4 مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 35 در سیر آدمی از مینو به گیتی و از گیتی به مینو، جبر دایرۀ بستهٔ زمان کرانمند است در آزادی زمان بیکران. 0 3 مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 21 پیروزی انسان در خود، در عالم صغیر چون پیروزی اهورامزداست در کیهان، در عالم کبیر و یکی بیآندیگری ناممکن است. 0 1 مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 27 نهتنها آفرینش به یاری انسان شدنی است که جنگ نیک و بد نیز با همرزمی انسان به پیروزی خدا میانجامد. فروهرها بهجای آنکه در مینو بمانند و در ایمنی بسر برند، گیتیانه میشوند تا بجنگند. 0 1 خوارزمی 1404/2/15 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 41 آرمانهای آدمی همیشه از او دور است و چون یک گام برداریم آنها بهشتاب گامها برداشتهاند. 0 13 آروشا دهقان 1402/6/25 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 68 همهی آنان که از پادشاهی دروغ بهستوهند به پا میخیزند که تباهکنندهی سیاوش را از صفحهی روزگار بزدایند. 1 27 خوارزمی 1404/4/15 سوگ سیاوش شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 83 ماجرای شهادت حسین و همراهان او نهتنها در دل شیعیان که در نظر مسلمانان عدالتطلب، مقابلۀ تشنگان حقیقت است با فاسقان دنیادار. آنگاه که حسنک وزیر را به کشتن میبرند به یاد شهید کربلاست که میگوید:«جهان خوردم و کارها راندم و عاقبت کار آدمی مرگ است، اگر امروز اجل رسیده است کس باز نتواند داشت که بردار کشند یا جز دار که بزرگتر از حسین علی نیم.» حسنک را تهمت زده بودند که قرمطی است اما از انکار او و سخن ابوالفضل بیهقی چنین برمیآید که این فقط دستاویز قتل بود. پس در نظر گوینده و نویسندهای اهلسنت هم مرگ امام سوم ظالمانهترین و ناحقترین مرگ است که بدان مثل میزنند. تا شیعیان شیفتۀ آن بزرگوار، خود چه گویند. 0 45 الهه 1404/5/15 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 91 بیداد قرنها کار خود را کرد. احساس ناتوانی و مظلومی خونی است که قلب اجتماع را زنده نگه میدارد. شجاعت حسین در خاطر مردمی درمانده و زبون سرنوشت راه نمییابد. اما ظلم را که چون سیلاب هجوم میآورد و چون کرم زیر پوست میدود حس میکنند، به آن میاندیشند و چون کاری نمیتوانند در انتظار آخرتند. مرد آرمانی چنین مردمی، ستمدیده ای است که او و اهل بیتش را ،تشنه به زاری کشتند و به اسیری بردند. پنداری شهید کربلا آن پهلوان است که جسدش همچنان بر خاک افتاده و هر بیداد که برجان و تن خلایق رود پهلوان باز میمیرد و خونِ تازه از جسد فرو میچکد و شهادت، زخمی است در قلب تا کدام قاتل دستی بر آن نهد. تاشیعیان اینند که هستند او خاک افتاده ای است عرصه باران بلا و مؤمنان که قربان غریبی و تشنگی لبهای او میروند نامرادی خود را نوازش میکنند. امام این بیم زدگان تن به قضا دادهای بیچاره است؛ در تعزیه چنین امام و اهل بیتی را مینمایند و گریز هر روضه گریستن است بر شهیدی که گوئی کردار او در این جهان تنها گریستن بود و جز این نبود 0 0
بریدههای کتاب سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 26 آفرینش جهان و تولد انسان همانند یکدیگرند و هر دو به ذات خویش بازمیگردند، یکی پس از رستاخیز و یکی پس از مرگ. 0 1 مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 21 انسان از مینو به گیتی آمد، رسالت خود را به انجام رساند و از گیتی به مینو بازگشت. انسان وحدت خود را با خود، با جهان و خدا بازیافت و آفریده همان آفریدگار شد. 0 1 مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 28 آدمی چون به کاری پردازد که بهخاطر آن آفریده شده است، خدا را کامروا کرده است. کار انسان کار خداست. 0 4 مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 35 در سیر آدمی از مینو به گیتی و از گیتی به مینو، جبر دایرۀ بستهٔ زمان کرانمند است در آزادی زمان بیکران. 0 3 مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 21 پیروزی انسان در خود، در عالم صغیر چون پیروزی اهورامزداست در کیهان، در عالم کبیر و یکی بیآندیگری ناممکن است. 0 1 مرضیه حسینی 1402/10/3 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 27 نهتنها آفرینش به یاری انسان شدنی است که جنگ نیک و بد نیز با همرزمی انسان به پیروزی خدا میانجامد. فروهرها بهجای آنکه در مینو بمانند و در ایمنی بسر برند، گیتیانه میشوند تا بجنگند. 0 1 خوارزمی 1404/2/15 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 41 آرمانهای آدمی همیشه از او دور است و چون یک گام برداریم آنها بهشتاب گامها برداشتهاند. 0 13 آروشا دهقان 1402/6/25 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 68 همهی آنان که از پادشاهی دروغ بهستوهند به پا میخیزند که تباهکنندهی سیاوش را از صفحهی روزگار بزدایند. 1 27 خوارزمی 1404/4/15 سوگ سیاوش شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 83 ماجرای شهادت حسین و همراهان او نهتنها در دل شیعیان که در نظر مسلمانان عدالتطلب، مقابلۀ تشنگان حقیقت است با فاسقان دنیادار. آنگاه که حسنک وزیر را به کشتن میبرند به یاد شهید کربلاست که میگوید:«جهان خوردم و کارها راندم و عاقبت کار آدمی مرگ است، اگر امروز اجل رسیده است کس باز نتواند داشت که بردار کشند یا جز دار که بزرگتر از حسین علی نیم.» حسنک را تهمت زده بودند که قرمطی است اما از انکار او و سخن ابوالفضل بیهقی چنین برمیآید که این فقط دستاویز قتل بود. پس در نظر گوینده و نویسندهای اهلسنت هم مرگ امام سوم ظالمانهترین و ناحقترین مرگ است که بدان مثل میزنند. تا شیعیان شیفتۀ آن بزرگوار، خود چه گویند. 0 45 الهه 1404/5/15 سوگ سیاوش (در مرگ و رستاخیز) شاهرخ مسکوب 4.0 11 صفحۀ 91 بیداد قرنها کار خود را کرد. احساس ناتوانی و مظلومی خونی است که قلب اجتماع را زنده نگه میدارد. شجاعت حسین در خاطر مردمی درمانده و زبون سرنوشت راه نمییابد. اما ظلم را که چون سیلاب هجوم میآورد و چون کرم زیر پوست میدود حس میکنند، به آن میاندیشند و چون کاری نمیتوانند در انتظار آخرتند. مرد آرمانی چنین مردمی، ستمدیده ای است که او و اهل بیتش را ،تشنه به زاری کشتند و به اسیری بردند. پنداری شهید کربلا آن پهلوان است که جسدش همچنان بر خاک افتاده و هر بیداد که برجان و تن خلایق رود پهلوان باز میمیرد و خونِ تازه از جسد فرو میچکد و شهادت، زخمی است در قلب تا کدام قاتل دستی بر آن نهد. تاشیعیان اینند که هستند او خاک افتاده ای است عرصه باران بلا و مؤمنان که قربان غریبی و تشنگی لبهای او میروند نامرادی خود را نوازش میکنند. امام این بیم زدگان تن به قضا دادهای بیچاره است؛ در تعزیه چنین امام و اهل بیتی را مینمایند و گریز هر روضه گریستن است بر شهیدی که گوئی کردار او در این جهان تنها گریستن بود و جز این نبود 0 0