بریدههای کتاب عقیله رایا 1403/6/14 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 320 " تو عقیلهای بودی که چراغ خردورزیات تا هنوز و تا همیشه تاریخ روشنگر ظلمانیترین جادههاست. خداوند تو را برگزید به رسالتی عظیم و تو شیرزنی بودی که بار این رسالت گران را به سرمنزل مقصود رساندی تا حسین بماند و زمین از وجود حسینیان خالی نشود و بیتردید سرنوشت آخرین معرکه هستی را حسینیان و زینبیان رقم خواهند زد. سلام بر تو روزی که زاده شدی، سلام بر تو آن روز که زیستی، سلام بر تو آنگاه که چشم از جهان بستی و سلام بر تو آن روز که برانگیخته میشوی. " 0 2 رایا 1403/6/10 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 184 " تو وارث همه غمهای بنی آدم بودی و روزگار برای تو چنین خواسته بود که چون پولاد آب دیده در کوره رنجهای عظیم گداخته شوی. سرگردان و آشفتهدل از این خیمه به آن خیمه میدویدی. لحظهای بر بالین برادرزاده بیمارت سجاد؏ بودی و دمی در خیمه رباب که علی کوچکش بیش از هر شب دیگر بیتاب بود. گاه بی تاب عباس؏ و گاه در هوای دیدار علیاکبر؏ آسیمهسر از خیمه بیرون میزدی. اما در همه این لحظات، بیقرار حسین؏ بودی که حال و هوایی دیگر داشت. " 0 1 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/6/2 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 313 0 4 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/6/1 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 259 0 3 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/23 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 183 چگونه می توانستی راه بر گریه سد کنی؟ این دنیا سال ها بود که برای تو تنگ شده بود و دنیای بی حسین (علیه السلام) تنگنایی طاقت فرساتر...تاریک تر...عذابی مضاعف... 0 6 فاطمه فاطمی مفرد 1404/3/15 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 154 0 2 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/6/2 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 300 0 3 رایا 1403/6/12 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 123 0 1 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/9 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 71 بسیار بود روزها و شب ها که پدرت کوشید آبی بر چهره خواب زده اهل کوفه بپاشد و خواب از چشم این مردمان خفته دور کند. 0 7 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/8 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 55 [پدر] با تو [زینب] سخن گفت؛ از نامردمی مردمانی که دل هایشان پر بود از حسد و کینه و دنیا خواهی. یک روز بیعت کردند و روز دیگر شکستند. یک روز او را به خلافت خواندند و روز دیگر بر او شوریدند و تو دانستی که دل نگرانی هایت اندک اندک جامه حقیقت بر تن می کنند. 0 4 رایا 1403/5/25 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 47 " اخلاص را هیچ تعریف دیگری جز علی؏ نشاید و درک عظمت این خلوص از دلهای کوچک و چشمهای حقیر برنیاید. " 0 1 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/9 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 65 [علی (ع)] از نامردمی اهل شام گفت که آب را بر لشکر کوفه بستند و آنگاه که مردان سپاه کوفه آنان را از شریعه فرات عقب راندند، او -پدرت- سپاهش را از بستن آب بر شامیان نهی کرده بود که منع آب حتی از دشمن و حتی به بهای فتح در مرام او نبود. 0 3 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/18 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 141 کاروان بنی هاشم آماده حرکت بود. هرکه در سر عشق حسین (علیه السلام) داشت، بی هیچ عذر و بهانه همراهتان شد. 0 13 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/16 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 112 مجالس درس و بحث تو در مدینه نیز زبانزد بود. فاضل ترین زنان مدینه شاگردان مکتب درس تو بودند و تو به علم و خرد و سخنوری و فرزانگی شهره بودی و فخر برادران فاضل خویش. 0 3 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/9 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 71 0 4 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/19 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 170 هر لحظه که می گذشت، حسین (علیه السلام) را تنها تر از پیش می یافتی. 0 7 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/19 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 152 این کعبه عظیم و مقدس که هر روز همه مومنان دین جدت محمد (صلی الله علیه و آله) رو بر آن نماز می گذارند و مشتاقانه طوافش می کنند، عظمت پدرت علی (علیه السلام) را تاب نیاورده، به رویش فروتنانه آغوش گشوده و این عنایت خاصه خداوند بر او بوده است. 0 9 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/19 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 154 خبر [قتل] که به برادرت حسین (علیه السلام) رسید، فرمان داد که همه کاروانیان تمتع را به عمره بدل کنند. نمی خواست حرمت حرم خدا با ریختن خون او شکسته شود. 2 7 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/13 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 84 0 6 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/23 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 191 با خود اندیشه کردی چه خوب که حسین (علیهالسلام) به تنهایی حسن (علیهالسلام) نیست. او را مردانی هست که تا پای جان کنارش ایستاده اند. مردانی که پای بر فرش دارند و سر در عرش. او را همسری چون رباب هست که جز حسین سودایی در این سراچه هستی ندارد. در این روزهای عطشبار حتی یک بار از تشنگی جانسوز علی کوچکش به حسین شکایت نبرده بود. 0 10
بریدههای کتاب عقیله رایا 1403/6/14 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 320 " تو عقیلهای بودی که چراغ خردورزیات تا هنوز و تا همیشه تاریخ روشنگر ظلمانیترین جادههاست. خداوند تو را برگزید به رسالتی عظیم و تو شیرزنی بودی که بار این رسالت گران را به سرمنزل مقصود رساندی تا حسین بماند و زمین از وجود حسینیان خالی نشود و بیتردید سرنوشت آخرین معرکه هستی را حسینیان و زینبیان رقم خواهند زد. سلام بر تو روزی که زاده شدی، سلام بر تو آن روز که زیستی، سلام بر تو آنگاه که چشم از جهان بستی و سلام بر تو آن روز که برانگیخته میشوی. " 0 2 رایا 1403/6/10 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 184 " تو وارث همه غمهای بنی آدم بودی و روزگار برای تو چنین خواسته بود که چون پولاد آب دیده در کوره رنجهای عظیم گداخته شوی. سرگردان و آشفتهدل از این خیمه به آن خیمه میدویدی. لحظهای بر بالین برادرزاده بیمارت سجاد؏ بودی و دمی در خیمه رباب که علی کوچکش بیش از هر شب دیگر بیتاب بود. گاه بی تاب عباس؏ و گاه در هوای دیدار علیاکبر؏ آسیمهسر از خیمه بیرون میزدی. اما در همه این لحظات، بیقرار حسین؏ بودی که حال و هوایی دیگر داشت. " 0 1 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/6/2 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 313 0 4 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/6/1 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 259 0 3 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/23 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 183 چگونه می توانستی راه بر گریه سد کنی؟ این دنیا سال ها بود که برای تو تنگ شده بود و دنیای بی حسین (علیه السلام) تنگنایی طاقت فرساتر...تاریک تر...عذابی مضاعف... 0 6 فاطمه فاطمی مفرد 1404/3/15 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 154 0 2 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/6/2 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 300 0 3 رایا 1403/6/12 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 123 0 1 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/9 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 71 بسیار بود روزها و شب ها که پدرت کوشید آبی بر چهره خواب زده اهل کوفه بپاشد و خواب از چشم این مردمان خفته دور کند. 0 7 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/8 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 55 [پدر] با تو [زینب] سخن گفت؛ از نامردمی مردمانی که دل هایشان پر بود از حسد و کینه و دنیا خواهی. یک روز بیعت کردند و روز دیگر شکستند. یک روز او را به خلافت خواندند و روز دیگر بر او شوریدند و تو دانستی که دل نگرانی هایت اندک اندک جامه حقیقت بر تن می کنند. 0 4 رایا 1403/5/25 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 47 " اخلاص را هیچ تعریف دیگری جز علی؏ نشاید و درک عظمت این خلوص از دلهای کوچک و چشمهای حقیر برنیاید. " 0 1 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/9 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 65 [علی (ع)] از نامردمی اهل شام گفت که آب را بر لشکر کوفه بستند و آنگاه که مردان سپاه کوفه آنان را از شریعه فرات عقب راندند، او -پدرت- سپاهش را از بستن آب بر شامیان نهی کرده بود که منع آب حتی از دشمن و حتی به بهای فتح در مرام او نبود. 0 3 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/18 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 141 کاروان بنی هاشم آماده حرکت بود. هرکه در سر عشق حسین (علیه السلام) داشت، بی هیچ عذر و بهانه همراهتان شد. 0 13 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/16 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 112 مجالس درس و بحث تو در مدینه نیز زبانزد بود. فاضل ترین زنان مدینه شاگردان مکتب درس تو بودند و تو به علم و خرد و سخنوری و فرزانگی شهره بودی و فخر برادران فاضل خویش. 0 3 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/9 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 71 0 4 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/19 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 170 هر لحظه که می گذشت، حسین (علیه السلام) را تنها تر از پیش می یافتی. 0 7 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/19 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 152 این کعبه عظیم و مقدس که هر روز همه مومنان دین جدت محمد (صلی الله علیه و آله) رو بر آن نماز می گذارند و مشتاقانه طوافش می کنند، عظمت پدرت علی (علیه السلام) را تاب نیاورده، به رویش فروتنانه آغوش گشوده و این عنایت خاصه خداوند بر او بوده است. 0 9 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/19 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 154 خبر [قتل] که به برادرت حسین (علیه السلام) رسید، فرمان داد که همه کاروانیان تمتع را به عمره بدل کنند. نمی خواست حرمت حرم خدا با ریختن خون او شکسته شود. 2 7 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/13 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 84 0 6 عارفه سامی 🧕🏻💍 1403/5/23 عقیله الهام امین 4.1 16 صفحۀ 191 با خود اندیشه کردی چه خوب که حسین (علیهالسلام) به تنهایی حسن (علیهالسلام) نیست. او را مردانی هست که تا پای جان کنارش ایستاده اند. مردانی که پای بر فرش دارند و سر در عرش. او را همسری چون رباب هست که جز حسین سودایی در این سراچه هستی ندارد. در این روزهای عطشبار حتی یک بار از تشنگی جانسوز علی کوچکش به حسین شکایت نبرده بود. 0 10