بریدههای کتاب زن سی ساله بتول فته پور 1403/1/10 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 25 تو یا مظلوم میشوی یا ظالم ، هر یک از این دو امر یک مقدار مساوی غم و بدبختی در زندگانی یک زن به بار میآورد 0 3 بی تا 🌱📚 1403/4/18 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 234 0 4 بتول فته پور 1403/1/16 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 61 بدبختی مانند خوشبختی واقعی، ما را به فکر و خیال میکشاند. 0 0 بتول فته پور 1403/1/10 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 23 آه! ای بچه نازپرورده من. رئوفترین قلبها گاهی خشن و بیرحم میشوند. ما زندگیمان را وقف شما میکنیم، تنها به شما میاندیشیم، وجود نارنینتان را پرورش میدهیم، ذوق و شوق خود را فدای امیالتان میکنیم، شما را میپرستیم حتی خون خود را در راه شما نثار میکنیم، آیا تمام اینها هیچاند؟ افسوس بله، همه این فداکاریها را با بیقیدی می پذیرید، برای اینکه همیشه بتوان لبخند و عشق حقارتبار شما را نگهداری کرد قدرت و توانایی الهی را باید داشت. بعد بلاخره دیگری فرا میرسد، یک عاشق ، یک شوهر ، و قلب شما را از ما میرباید. 0 0 فریده چناری 1403/7/16 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 82 این زن بیست و شش سال داشت. در چنین سن و سالی روح آدمی پر است از آرزوها و امیال شاعرانه ولی وقتی بداند که مرگ تنها علاج درد اوست، با آغوش باز به استقبالش میشتابد، اما مرگ برای جوانان ناز و کرشمه دارد. 0 4 بتول فته پور 1403/1/19 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 83 اکنون شاهد لذتبخش پیوستگی پایدار قلبهای خودمان میباشم ، اما میگریزم و دور میشوم..... 0 10 بتول فته پور 1403/1/17 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 75 اجتماع نمیتواند وجود داشته باشد مگر با فداکاریهای انفرادی که قوانین خواهان آن است. اگر بخواهیم از اجتماع بهره برگیریم، آیا نبایست خود را ملزم کنیم تا از شرایطی که دوام و بقای اجتماع به آن بسته است، حفظ و حراست نماییم؟ 0 0 فریده چناری 1403/7/7 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 13 پدر آهی کشید و گفت: "آه! طفل نازپرورده! رئوفترین قلبها گاهی خیلی بیرحم میشوند. آیا تمام زندگی خود را وقف شما کردن، جز فکر شما فکری در سر نداشتن، وسایل سعادت و رفاه شما را فراهم کردن، امیال خود را فدای هوسهای شما کردن، شما را پرستیدن، خون و جان خود را برای شما نثار کردن، آیا این ها همه به هیچ شمرده میشود؟! افسوس که چنین است! همهی اینها را با بیاعتنایی تلقی میکنید و با بیقیدی میپذیرید. برای آنکه بتوان از تبسمهای شما برخوردار شد و محبت حقارتآمیز شما را جلب کرد، باید قدرت خداوندی داشت. آخرالامر، دیگری فرا میرسد: معشوقی، شوهری که قلب شما را از ما میرباید." 0 2 ماهی 1403/11/14 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 55 0 0 بتول فته پور 1403/1/19 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 80 آیا نمیبایست زنده بود تا لذایذ و خوشیهای زندگی را چشید و تا کنون، آیا به تمام معنا مردهای نبودهام؟ 0 1 بی تا 🌱📚 1403/4/18 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 108 دلیل آوردن و تعقل در جایی که باید حس کرد، خصیصهٔ روحهای بیاستعداد و ناتوان است. 0 10 فریده چناری 1403/7/15 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 46 بدبختی نیز مانند خوشبختی واقعی انسان را به تفکر وامیدارد. 0 5 بتول فته پور 1403/1/19 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 80 زنان، صاحب استعدادهای تقلید ناپذیر هستند ، بیاینکه کلماتی دلنشین بر زبان آورند میتوانند احساسات خود را بیان کنند، فصاحتشان مخصوصاً در لحن کلام، در ادا و حرکات، در رفتار و نگاه آنهاست 0 3 امیرعباس شاهسواری 1403/10/6 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 19 0 27 بتول فته پور 1403/1/10 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 12 به نظر میآمد با خود میگوید:« امروز خوشبخت است، اما آیا همیشه خوشبخت خواهد بود؟» زیرا پیرمردان میخواهند از غم و غصه خود به آینده جوانان سهمی بدهند. 0 19 بتول فته پور 1403/1/10 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 8 3 1 پریا 1404/5/31 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 15 0 0 نیما حسینی 1404/5/20 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 94 درد بزرگ، درد حقیقی آن است که چنان کشنده باشد که در آن واحد گذشته و حال و آینده را در برگیرد و چیزی از تمام وجود زندگی باقی نگذارد، فکر آدمی را به یکباره تغییر دهد، آثار خود را چنان بر روی لبان و پیشانی آدمی نقش کند که هیچ عاملی نتواند آن را بزداید، خوشی ها را چنان از آدمی بازگیرد که روح انسان را از هرچه در جهان است، متنفر گرداند. 0 23 نیما حسینی 1404/5/20 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 101 ما از اثرات تاسف حقیقی کمتر از بین میرویم تا از اثرات امید های برنیامده. 0 0 نیما حسینی 1404/5/22 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 143 آسمان و دوزخ دو قطعه شعر بزرگی هستند که دو نقطه محور زندگانی ما را که عبارت از خوشحالی و رنج است، تشکیل میدهند. آیا آسمان همیشه تصویری از عالم لاینتاهی احساسات ما نیست و نخواهد بود که هیچگاه نمیتوان جزئیات آن را نقاشی کرد، زیرا سعادت یکی است؟ و آیا دوزخ هم مظهر درد های بیپایان رنج های ما نیست که از آن میتوانیم قطعههای شاعرانه بسازیم، زیرا همه رنج ها باهم تفاوت بسیار دارند؟ 0 3
بریدههای کتاب زن سی ساله بتول فته پور 1403/1/10 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 25 تو یا مظلوم میشوی یا ظالم ، هر یک از این دو امر یک مقدار مساوی غم و بدبختی در زندگانی یک زن به بار میآورد 0 3 بی تا 🌱📚 1403/4/18 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 234 0 4 بتول فته پور 1403/1/16 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 61 بدبختی مانند خوشبختی واقعی، ما را به فکر و خیال میکشاند. 0 0 بتول فته پور 1403/1/10 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 23 آه! ای بچه نازپرورده من. رئوفترین قلبها گاهی خشن و بیرحم میشوند. ما زندگیمان را وقف شما میکنیم، تنها به شما میاندیشیم، وجود نارنینتان را پرورش میدهیم، ذوق و شوق خود را فدای امیالتان میکنیم، شما را میپرستیم حتی خون خود را در راه شما نثار میکنیم، آیا تمام اینها هیچاند؟ افسوس بله، همه این فداکاریها را با بیقیدی می پذیرید، برای اینکه همیشه بتوان لبخند و عشق حقارتبار شما را نگهداری کرد قدرت و توانایی الهی را باید داشت. بعد بلاخره دیگری فرا میرسد، یک عاشق ، یک شوهر ، و قلب شما را از ما میرباید. 0 0 فریده چناری 1403/7/16 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 82 این زن بیست و شش سال داشت. در چنین سن و سالی روح آدمی پر است از آرزوها و امیال شاعرانه ولی وقتی بداند که مرگ تنها علاج درد اوست، با آغوش باز به استقبالش میشتابد، اما مرگ برای جوانان ناز و کرشمه دارد. 0 4 بتول فته پور 1403/1/19 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 83 اکنون شاهد لذتبخش پیوستگی پایدار قلبهای خودمان میباشم ، اما میگریزم و دور میشوم..... 0 10 بتول فته پور 1403/1/17 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 75 اجتماع نمیتواند وجود داشته باشد مگر با فداکاریهای انفرادی که قوانین خواهان آن است. اگر بخواهیم از اجتماع بهره برگیریم، آیا نبایست خود را ملزم کنیم تا از شرایطی که دوام و بقای اجتماع به آن بسته است، حفظ و حراست نماییم؟ 0 0 فریده چناری 1403/7/7 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 13 پدر آهی کشید و گفت: "آه! طفل نازپرورده! رئوفترین قلبها گاهی خیلی بیرحم میشوند. آیا تمام زندگی خود را وقف شما کردن، جز فکر شما فکری در سر نداشتن، وسایل سعادت و رفاه شما را فراهم کردن، امیال خود را فدای هوسهای شما کردن، شما را پرستیدن، خون و جان خود را برای شما نثار کردن، آیا این ها همه به هیچ شمرده میشود؟! افسوس که چنین است! همهی اینها را با بیاعتنایی تلقی میکنید و با بیقیدی میپذیرید. برای آنکه بتوان از تبسمهای شما برخوردار شد و محبت حقارتآمیز شما را جلب کرد، باید قدرت خداوندی داشت. آخرالامر، دیگری فرا میرسد: معشوقی، شوهری که قلب شما را از ما میرباید." 0 2 ماهی 1403/11/14 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 55 0 0 بتول فته پور 1403/1/19 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 80 آیا نمیبایست زنده بود تا لذایذ و خوشیهای زندگی را چشید و تا کنون، آیا به تمام معنا مردهای نبودهام؟ 0 1 بی تا 🌱📚 1403/4/18 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 108 دلیل آوردن و تعقل در جایی که باید حس کرد، خصیصهٔ روحهای بیاستعداد و ناتوان است. 0 10 فریده چناری 1403/7/15 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 46 بدبختی نیز مانند خوشبختی واقعی انسان را به تفکر وامیدارد. 0 5 بتول فته پور 1403/1/19 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 80 زنان، صاحب استعدادهای تقلید ناپذیر هستند ، بیاینکه کلماتی دلنشین بر زبان آورند میتوانند احساسات خود را بیان کنند، فصاحتشان مخصوصاً در لحن کلام، در ادا و حرکات، در رفتار و نگاه آنهاست 0 3 امیرعباس شاهسواری 1403/10/6 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 19 0 27 بتول فته پور 1403/1/10 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 12 به نظر میآمد با خود میگوید:« امروز خوشبخت است، اما آیا همیشه خوشبخت خواهد بود؟» زیرا پیرمردان میخواهند از غم و غصه خود به آینده جوانان سهمی بدهند. 0 19 بتول فته پور 1403/1/10 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 8 3 1 پریا 1404/5/31 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 15 0 0 نیما حسینی 1404/5/20 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 94 درد بزرگ، درد حقیقی آن است که چنان کشنده باشد که در آن واحد گذشته و حال و آینده را در برگیرد و چیزی از تمام وجود زندگی باقی نگذارد، فکر آدمی را به یکباره تغییر دهد، آثار خود را چنان بر روی لبان و پیشانی آدمی نقش کند که هیچ عاملی نتواند آن را بزداید، خوشی ها را چنان از آدمی بازگیرد که روح انسان را از هرچه در جهان است، متنفر گرداند. 0 23 نیما حسینی 1404/5/20 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 101 ما از اثرات تاسف حقیقی کمتر از بین میرویم تا از اثرات امید های برنیامده. 0 0 نیما حسینی 1404/5/22 زن سی ساله اونوره دو بالزاک 3.1 10 صفحۀ 143 آسمان و دوزخ دو قطعه شعر بزرگی هستند که دو نقطه محور زندگانی ما را که عبارت از خوشحالی و رنج است، تشکیل میدهند. آیا آسمان همیشه تصویری از عالم لاینتاهی احساسات ما نیست و نخواهد بود که هیچگاه نمیتوان جزئیات آن را نقاشی کرد، زیرا سعادت یکی است؟ و آیا دوزخ هم مظهر درد های بیپایان رنج های ما نیست که از آن میتوانیم قطعههای شاعرانه بسازیم، زیرا همه رنج ها باهم تفاوت بسیار دارند؟ 0 3