بریدههای کتاب سه شنبه ها با موری Fatemeh Dargahi 1402/5/21 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 60 0 14 فاطیما بهزادی 1403/12/6 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 67 تو باید خیلی قوی باشی که بتوانی سنت های غلط را کنار بگذاری و روش خودت را پیدا کنید. سنت خودت را خلق کن 0 9 Mohammad kahvaee 1403/8/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 188 اول زندگی که خردسالیم, برای حفظ بقایمان به دیگران احتیاج داریم. درست است؟ آخر زندگی هم, وقتی مثل من شدی , برای حفظ بقایمان به دیگران احتیاج داریم. درست است؟ و بقیه حرفش را زمزمه وار و زیر لبی ادامه داد: و حالا یک راز: بین این دو مرحله هم به دیگران احتیاج داریم. 0 4 Sahar Chambary 1404/4/7 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 137 0 3 Parinaz 1403/10/17 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 80 آیا من نگران این هستم که پس از مرگ فراموش شوم؟" خب؟ هستی؟ "فکر نمیکنم، من با کلی آدم سر و کار دارم که ارتباط صمیمانه ای نیز با همدیگر داریم. وقتی عشق وجود دارد، چگونه میشود پس از مرگ فراموش شد؟ عشق یعنی زنده ماندن؛ عشق کلید چگونه زنده ماندن تو است حتی پس از مرگ." 0 25 عرفان صادقی 1403/12/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 167 اگر پیری تا این حد باارزش است، پس چرا اکثر مردم همیشه میگویند، 'آه که اگر من یک بار دیگر جوان میشدم...' <<میدانی این طرز فکر به چه چیزی برمیگردد؟ زندگیهای نارضایتمندانه... زندگیهای بیمعنی و مفهوم. چون اگر تو معنا و مفهومی در زندگیات پیدا کنی، هرگز نمیخواهی به گذشته برگردی.>> 0 6 Shamim 1402/11/30 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 37 فرهنگ ما آنطور نیست که در مردم حس خوشبختی ایجاد کند. باید به اندازه کافی قوی باشی که اگر تشخیص دادی فرهنگ به وظایفش عمل نمیکند، از آن حمایت نکنی و خودت یک فرهنگ ایجاد کنی. 0 21 آشنای او 1402/7/1 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 1 0 3 علی 1402/4/9 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 1 0 7 فَرزَند اَرشَد میازاکی 1403/10/18 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 221 عشق یعنی نگران بودن تو در مورد مسئله شخصی دیگر،طوری که گویی مسئله خودِ تو است. 0 50 فاطمه 1403/2/2 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 99 اگر هراس را به درون خود راه دهی،اگر آن را مانند یکی از پیراهن های آشنایت بپوشی،می توانی به خودت بگویی:《 بسیار خوب،این ترس است. مجبور نیستم بگذارم بر من چیره شود.آن را به همان شکلی که هست میبینم.》 درباره تنهایی هم همین مطلب صادق است: دست می کشید.می گذارید تا اشکتان سرازیر شود.بعد می توانید بگویید: 《 بسیار خوب،این لحظات تنهایی من بود.از تنهایی نمی ترسم.اما حالا می خواهم این احساس تنهایی را به کنار بگذارم و به این توجه کنم که احساسات دیگری نیز در این دنیا وجود دارد.می خواهم آن ها را نیز تجربه کنم.》 0 4 فاطیما بهزادی 1403/12/6 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 64 زندگی مثل یک مسابقه طناب کشی است و عشق همیشه برنده میشود 0 5 Mohammad kahvaee 1403/8/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 193 زود تسلیم نشو , ولی دو دستی هم نچسب ! 0 2 عرفان صادقی 1403/12/15 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 214 هر جامعهای مشکلات خاص خودش را دارد، فکر میکنم، فرار راهش نیست. تو باید آنقدر کار کنی که فرهنگ خودت را خلق کنی. 0 1 عرفان صادقی 1403/12/11 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 115 سوگندی یاد کرد که تا آخرین لحظهی زندگیاش نیز به آن وفادار ماند: هرگز شغلی را انتخاب نکند که به واسطهی آن به استثمار دیگری بپردازد، و هرگز به خودش این اجازه را ندهد که از عرق جَبینِ دیگران پول در بیاورد. 0 2 فاطمه محمدی 1404/2/5 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 73 پذیرای امواج عشق باشیم .ما فکر میکنیم استحقاق و ظرفیت عشق را نداریم .فکر میکنم اگر اجازه دهیم عشق در ما نفوذ کند،خیلی حساس و مهربان خواهیم شد.ولی خردمندی به نام لِوین چه خوب این مطلب را گفته که: «عشق تنها عمل عقلانی منطقی است» 0 1 مبینا 1402/8/14 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 17 0 35 آشنای او 1402/7/1 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 1 0 5 عرفان صادقی 1403/12/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 191 همیشه آماده بود که احساسات خودش را آزادانه و راحت به معرض نمایش بگذارد، قابلیتی که گمشدهی هم نسلهای من است. 0 1 عرفان صادقی 1403/12/12 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 124 "من بیشتر از تو قدر این پنجره را میدانم." قدر پنجره را میدانی؟ "بله. من هر روز از این پنجره به بیرون نگاه میکنم. متوجه تغییرات درختان میشوم، و قدرت وزش باد... من گذر زمان را از میان شیشهی پنجره میبینم." 0 2
بریدههای کتاب سه شنبه ها با موری Fatemeh Dargahi 1402/5/21 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 60 0 14 فاطیما بهزادی 1403/12/6 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 67 تو باید خیلی قوی باشی که بتوانی سنت های غلط را کنار بگذاری و روش خودت را پیدا کنید. سنت خودت را خلق کن 0 9 Mohammad kahvaee 1403/8/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 188 اول زندگی که خردسالیم, برای حفظ بقایمان به دیگران احتیاج داریم. درست است؟ آخر زندگی هم, وقتی مثل من شدی , برای حفظ بقایمان به دیگران احتیاج داریم. درست است؟ و بقیه حرفش را زمزمه وار و زیر لبی ادامه داد: و حالا یک راز: بین این دو مرحله هم به دیگران احتیاج داریم. 0 4 Sahar Chambary 1404/4/7 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 137 0 3 Parinaz 1403/10/17 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 80 آیا من نگران این هستم که پس از مرگ فراموش شوم؟" خب؟ هستی؟ "فکر نمیکنم، من با کلی آدم سر و کار دارم که ارتباط صمیمانه ای نیز با همدیگر داریم. وقتی عشق وجود دارد، چگونه میشود پس از مرگ فراموش شد؟ عشق یعنی زنده ماندن؛ عشق کلید چگونه زنده ماندن تو است حتی پس از مرگ." 0 25 عرفان صادقی 1403/12/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 167 اگر پیری تا این حد باارزش است، پس چرا اکثر مردم همیشه میگویند، 'آه که اگر من یک بار دیگر جوان میشدم...' <<میدانی این طرز فکر به چه چیزی برمیگردد؟ زندگیهای نارضایتمندانه... زندگیهای بیمعنی و مفهوم. چون اگر تو معنا و مفهومی در زندگیات پیدا کنی، هرگز نمیخواهی به گذشته برگردی.>> 0 6 Shamim 1402/11/30 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 37 فرهنگ ما آنطور نیست که در مردم حس خوشبختی ایجاد کند. باید به اندازه کافی قوی باشی که اگر تشخیص دادی فرهنگ به وظایفش عمل نمیکند، از آن حمایت نکنی و خودت یک فرهنگ ایجاد کنی. 0 21 آشنای او 1402/7/1 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 1 0 3 علی 1402/4/9 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 1 0 7 فَرزَند اَرشَد میازاکی 1403/10/18 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 221 عشق یعنی نگران بودن تو در مورد مسئله شخصی دیگر،طوری که گویی مسئله خودِ تو است. 0 50 فاطمه 1403/2/2 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 99 اگر هراس را به درون خود راه دهی،اگر آن را مانند یکی از پیراهن های آشنایت بپوشی،می توانی به خودت بگویی:《 بسیار خوب،این ترس است. مجبور نیستم بگذارم بر من چیره شود.آن را به همان شکلی که هست میبینم.》 درباره تنهایی هم همین مطلب صادق است: دست می کشید.می گذارید تا اشکتان سرازیر شود.بعد می توانید بگویید: 《 بسیار خوب،این لحظات تنهایی من بود.از تنهایی نمی ترسم.اما حالا می خواهم این احساس تنهایی را به کنار بگذارم و به این توجه کنم که احساسات دیگری نیز در این دنیا وجود دارد.می خواهم آن ها را نیز تجربه کنم.》 0 4 فاطیما بهزادی 1403/12/6 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 64 زندگی مثل یک مسابقه طناب کشی است و عشق همیشه برنده میشود 0 5 Mohammad kahvaee 1403/8/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 193 زود تسلیم نشو , ولی دو دستی هم نچسب ! 0 2 عرفان صادقی 1403/12/15 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 214 هر جامعهای مشکلات خاص خودش را دارد، فکر میکنم، فرار راهش نیست. تو باید آنقدر کار کنی که فرهنگ خودت را خلق کنی. 0 1 عرفان صادقی 1403/12/11 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 115 سوگندی یاد کرد که تا آخرین لحظهی زندگیاش نیز به آن وفادار ماند: هرگز شغلی را انتخاب نکند که به واسطهی آن به استثمار دیگری بپردازد، و هرگز به خودش این اجازه را ندهد که از عرق جَبینِ دیگران پول در بیاورد. 0 2 فاطمه محمدی 1404/2/5 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 73 پذیرای امواج عشق باشیم .ما فکر میکنیم استحقاق و ظرفیت عشق را نداریم .فکر میکنم اگر اجازه دهیم عشق در ما نفوذ کند،خیلی حساس و مهربان خواهیم شد.ولی خردمندی به نام لِوین چه خوب این مطلب را گفته که: «عشق تنها عمل عقلانی منطقی است» 0 1 مبینا 1402/8/14 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 17 0 35 آشنای او 1402/7/1 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 1 0 5 عرفان صادقی 1403/12/13 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 191 همیشه آماده بود که احساسات خودش را آزادانه و راحت به معرض نمایش بگذارد، قابلیتی که گمشدهی هم نسلهای من است. 0 1 عرفان صادقی 1403/12/12 سه شنبه ها با موری میچ آلبوم 3.7 184 صفحۀ 124 "من بیشتر از تو قدر این پنجره را میدانم." قدر پنجره را میدانی؟ "بله. من هر روز از این پنجره به بیرون نگاه میکنم. متوجه تغییرات درختان میشوم، و قدرت وزش باد... من گذر زمان را از میان شیشهی پنجره میبینم." 0 2