بریده‌های کتاب اول عاشق خودت باش!: افزایش عزت نفس در 30 روز، راه های غلبه بر عزت نفس پایین، اضطراب، تنش، حس ناامنی و عدم اعتماد به نفس

دلیل اول اینکه چرا مردم به خواسته‌شان نمی‌رسند این است که آن‌ها حتی نمی‌دانند چه می‌خواهند. دلیل دوم هم این است که با اینکه آن‌ها به خودشان می‌گویند که چه می‌خواهند، اما روی چیزهایی که نمی‌خواهند، تمرکز می‌کنند.

نسبت به کاری که انجام می‌دهید، نهایت خوش قولی را داشته باشید و قولی ندهید که نتوانید به آن عمل کنید. اگر قرار شد جایی بروید، پس به آنجا بروید.

گاهی اوقات، تنها بودن بهتر از بودن با همنشین بد است.

شما برای ارزشمند بودن به توانایی‌های خاص، تیزهوشی یا ثروتمند بودن، نیازی ندارید. شما در حال حاضر عالی و کامل هستید.

دو روز مهم در زندگی شما وجود دارد؛ روزی که متولد می‌شوید و روزی که علت به دنیا آمدنتان را می‌فهمید.

تضمینی وجود ندارد که هر آنچه برای افراد دیگر مفید و کارساز است، برای شما هم موثر باشد و شاید مجبور شوید با توجه به شخصیت و عادت‌هایتان آنها را تغییر دهید.

هیچ چیز خوب یا بد وجود ندارد؛ این تفکر ماست که خوب و بد را می‌سازد.

شما آن کارهایی که انجام می‌دهید، نیستید؛ یعنی اعمال شما گویای شخصیت شما نیست.

اشتباهات اجتناب ناپذیر هستند و بهتر است قبول کنید که هر از گاهی در سفر زندگی‌تان مرتکب یکی از آنها خواهید شد؛ برخی اشتباهات کوچک و برخی بزرگ هستند، برخی حتی به شما احساس بدبختی می‌دهند، اما حتی در تاریک‌ترین لحظات، ما باید به خاطر داشته باشیم که اشتباهات برای رشد شخصی‌مان بسیار مهم هستند و می‌توانیم از تک تک آن‌ها درس بگیریم.

اگر دائما به خودتان می‌گویید که شما بد هستید، به اندازه کافی جذاب نیستید، ضعیف هستید، به اندازه کافی باهوش نیستید، تنبل و ناتوان هستید، دنیای شما این‌گونه خواهد بود، چون گفتکوی شما به یک پیشگویی خود تحقق پذیر تبدیل می‌شود.

شادی خود را به آینده، خرید آپارتمان جدید، ماشین جدید یا پیشرفت و موفقیت به تعویق نیندازید. شادی همین الان همین جاست؛ در طلوع آفتاب، در لبخند فرزندانتان، در اجرای زنده یک قطعه زیبای موسیقی، گاهی اوقات، هنگامی که به دنبال شادی نمی‌روید و حرکتی نمی‌کنید و ثابت مانده‌اید، ممکن است متوجه شوید که شادی در تمام مدت پشت سر شما بوده است.

وقتی دیگران را مقصر اتفاقات زندگی‌تان می‌دانید، قدرت زندگی‌تان را به دست آنها می‌دهید؛ عملاً قدرت غلبه بر زندگی‌تان را به آنها می‌دهید. شما یک قربانی می‌شوید و فقط «دیگران» می‌توانند اوضاع زندگیتان را سر و سامان دهند. آنها باید تغییر کنند که این اتفاق هرگز نخواهد افتاد. دوست من، همیشه به خواست دیگران قدم برداشتن، مسیری وحشتناک برای زندگی است.

یکی از بزرگترین پشیمانی افراد در بستر مرگ این است که زمان زیادی را در دفتر کار گذرانده‌اند و وقت کافی را با عزیزانشان سپری نکرده‌اند.

دفعه بعدی که وسوسه شدید با کسی فقط برای جلب رضایت او موافقت کنید، این کار را نکنید. هیچ جنبه خوبی از عدم صداقت با خویش و خیانت به ارزش‌ها و ایده‌هایتان حاصل نمی‌شود. اگر با کسی مخالف هستید، نظرتان را بیان کنید. اگر آنها دوستتان باشند، می‌توانند با نظر شما کنار بیایند، اگر آنها نتوانند با نظرات شما کنار بیایند، احتمالاً دوستی‌تان دوامی نخواهد داشت. از گفتن حقیقت به خودتان نترسید. نگذارید دنیا به شما بگوید که شما قرار است چه کسی باشید. برای جلب رضایت افراد نقاب به صورتتان نزنید. به بازخورد همکاران، دوستان، همسایگان و دیگر اطرافیانتان علاقه زیادی نشان ندهید.

به دلیل سطح آگاهی فعلی‌تان، شاید کارهایی را انجام دهید یا حرف‌هایی بزنید که بعداً پشیمان شوید. هر کاری می‌کنید یا نمی‌کنید، هرچه بگویید یا نگویید، این حالت همیشه بهترین شماست؛ حتی اگر بهترین کار شما اشتباه یا غیر عاقلانه باشد. اجازه ندهید که تصمیمات و اقدامات غیر عاقلانه یا نادرست به ارزش ذاتیتان در جایگاه یک شخص حمله کند؛ فقط سعی کنید از اشتباهات خودتان درس بگیرید و تصمیمات و اقدامات احمقانه را در آینده تکرار نکنید. تمام داستان همین است.

اگر ابتدا خودتان را دوست نداشته باشید، نمی‌توانید انتظار داشته باشید که دیگران شما را دوست داشته باشند.

اگر گاهی اوقات خراب‌کاری کردید حداقل بدانید با روش خودتان خراب کرده‌اید، نه راهکار دیگران.

موسیقی شاد مساوی با روحیه شاد، موسیقی غمگین مساوی با روحیه غمگین است.

فقط شما مسئول انتخاب‌ها و تصمیمات زندگی‌تان هستید و بیشتر اتفاقاتی که در زندگی‌تان رخ می‌دهد، پیامد اعمال یا تصمیمات گذشته شماست.

کسانی که می‌توانند، انجام می‌دهند و کسانی که نمی‌توانند، انتقاد می‌کنند.