بریده کتاب‌های تاسیان علی عقیلی نسب 1402/8/29 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 134 یادها انبوه شد در سر پُرسرگذشت جز طنین خسته افسوس نیست رفته‌ها را بازگشت. 2 17 علی عقیلی نسب 1402/9/4 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 196 – با ما و بی ما آن دلاویز ِ کهن زیباست در راه بودن سرنوشت ِ ماست روز ِ همایون ِ رسیدن را پیوسته باید خواست 1 24 علی عقیلی نسب 1402/9/7 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 196 _ای غم! تو با این کاروان سوگواران تا کجا همراه می‌آیی؟ دیگر به یاد کس نمی‌آید آغاز این راه هراس‌انگیز چونان که خواهد رفت از یادِ کسان افسانه ما نیز! 0 17 علی عقیلی نسب 1402/9/4 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 196 _ ای غم! نمی‌دانم روزِ رسیدن روزیِ گام که خواهد بود اما درین کابوس خون‌آلود در پیج و تابِ این شبِ بُن‌بست بنگر چه جان‌های گرامی رفته‌اند از دست. 4 5 Mohammad Yazdekhasti 1402/6/20 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 33 ازین کمند بلند به گردن من ببند بکش به هر سو مرا چو شیر سر در کمند به ناز بر من بتاز به غمزه کارم بساز به ناله من برقص به گریه من بخند 3 27 Mohammad Yazdekhasti 1402/4/10 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 18 خواب می آید و در چشم نمی یابد راه یک طرف اشک رهش بسته و یک سوی خیال نشنوم ناله خود را دگر از مستی درد آه گوشم شده کر یا که زبانم شده لال؟ 0 7
بریده کتاب‌های تاسیان علی عقیلی نسب 1402/8/29 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 134 یادها انبوه شد در سر پُرسرگذشت جز طنین خسته افسوس نیست رفته‌ها را بازگشت. 2 17 علی عقیلی نسب 1402/9/4 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 196 – با ما و بی ما آن دلاویز ِ کهن زیباست در راه بودن سرنوشت ِ ماست روز ِ همایون ِ رسیدن را پیوسته باید خواست 1 24 علی عقیلی نسب 1402/9/7 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 196 _ای غم! تو با این کاروان سوگواران تا کجا همراه می‌آیی؟ دیگر به یاد کس نمی‌آید آغاز این راه هراس‌انگیز چونان که خواهد رفت از یادِ کسان افسانه ما نیز! 0 17 علی عقیلی نسب 1402/9/4 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 196 _ ای غم! نمی‌دانم روزِ رسیدن روزیِ گام که خواهد بود اما درین کابوس خون‌آلود در پیج و تابِ این شبِ بُن‌بست بنگر چه جان‌های گرامی رفته‌اند از دست. 4 5 Mohammad Yazdekhasti 1402/6/20 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 33 ازین کمند بلند به گردن من ببند بکش به هر سو مرا چو شیر سر در کمند به ناز بر من بتاز به غمزه کارم بساز به ناله من برقص به گریه من بخند 3 27 Mohammad Yazdekhasti 1402/4/10 تاسیان هوشنگ ابتهاج 4.3 7 صفحۀ 18 خواب می آید و در چشم نمی یابد راه یک طرف اشک رهش بسته و یک سوی خیال نشنوم ناله خود را دگر از مستی درد آه گوشم شده کر یا که زبانم شده لال؟ 0 7
