بریده کتابهای ازبهزهرا عشقی مُعز1402/11/17ازبهرضا امیرخانی3.747صفحۀ 96حواست را جمع کن بشر! نشوی مثل این مرده های لگوری که انگار از اول مرده بودهاند و هیچ زمانی نفس نکشیدهاند...01زهرا عشقی مُعز1402/11/17ازبهرضا امیرخانی3.747صفحۀ 145بعدها فهمیدم در آن آسایشگاه همه به شما توسل می کنند. نفهمیدم از شدت درد، یا از لذت درمان...01زهرا عشقی مُعز1402/11/17ازبهرضا امیرخانی3.747صفحۀ 95به خودت بیا نرد! حرکت بکن! تکانی بخور! همینجور راکد نمان...بوی گند میگیری مرتضا!00
بریده کتابهای ازبهزهرا عشقی مُعز1402/11/17ازبهرضا امیرخانی3.747صفحۀ 96حواست را جمع کن بشر! نشوی مثل این مرده های لگوری که انگار از اول مرده بودهاند و هیچ زمانی نفس نکشیدهاند...01زهرا عشقی مُعز1402/11/17ازبهرضا امیرخانی3.747صفحۀ 145بعدها فهمیدم در آن آسایشگاه همه به شما توسل می کنند. نفهمیدم از شدت درد، یا از لذت درمان...01زهرا عشقی مُعز1402/11/17ازبهرضا امیرخانی3.747صفحۀ 95به خودت بیا نرد! حرکت بکن! تکانی بخور! همینجور راکد نمان...بوی گند میگیری مرتضا!00