بریدههای کتاب هدف زندگی فاطمه فرجامی نیا 1404/2/30 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 75 انسانیت انسان و استعداد اصلیاش همین است که حقیقت را بشناسد و به آن برسد. کسی که به حقیقت نرسیده، از راه وامانده است. مرکب این سیر هم از نظر آنها «عشق» و «محبت» و «انس» است و راه، راه قلب و دل است نه راه فکر و فلسفه. 0 2 کوثر یوسفی 1403/4/7 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 47 نشانه تقدس یک چیز آن است که انسان آن را شایسته این بداند که زندگی فردی خودش را فدای آن کند. 0 7 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 35 بدون شک مکتبی که همه چیزش بر اساس اشتراک در منافع مادی و حفظ آن باشد، نمیتواند یک مکتب جامع باشد، اصلاً نمیتواند یک مکتب عملی باشد؛ و لهذا خود همینها پای یک سلسله معنویتها را به میان میآورند. مثلا رفتار رهبران مادی کمونیستی نسبت به مسلک یا شعارها، آرمها و علائمی که مربوط به مسلک است چگونه است و چگونه تظاهر میکنند؟ همیشه طوری عمل میکنند که مسلک مافوق همه چیز جلوه میکند؛ و حال آنکه طبق این مکتب، مسلک چیزی نیست، وسیلهای است برای رسیدن به منافع زندگی. بر اساس مکتب مادی، مسلک حکم نقشهای را دارد که مهندس برای ساختمان میکشد. نقشه، خودش در مقابل ساختمان تقدسی ندارد بلکه وسیلهای است برای ساختمان. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 15 در قرآن یک جا تصریح میکند: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ ا ْلاِنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدونِ. غایت خلقت انسان و موجود دیگری را که جن مینامد عبادت شمرده است. این ممکن است برای فهم ما خیلی ثقیل باشد که آخر، عبادت چه فایدهای برای خدا دارد؟ ـ که نمیتواند برای او فایدهای داشته باشد ـ و چه فایدهای برای بشر دارد که بشر خلق شود که خدا را عبادت کند. ولی به هرحال قرآن این مطلب را در کمال صراحت ذکر کرده، یعنی عبادت را به عنوان غایت خلقت ذکر نموده است. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 12 انسان برای رسیدن به سعادت آفریده شده است و خداوند هم از خلقت انسان غرضی ندارد و سودی نمیخواهد ببرد و انسان را آفریده است که به سعادت برسد. منتها انسان در مرتبهای از وجود و وضعی است که راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. 0 2 کوثر یوسفی 1403/4/8 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 61 جهان بینی توحیدی به همین دلیل که آرمانساز و تعهدآور و مسئولیت ساز است، هدایت کن است. خاصیت دیگر آن هدایت کردن است به علاوه نشاط بخش و دلگرمکن و نیز فداکارساز است. 0 4 کوثر یوسفی 1403/4/6 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 25 انسانِ قرآن موجودی است که سعادتش را جز خدا چیز دیگری نمیتواند تأمین کند.یعنی انسان موجودی آفریده شده است که آنچه میتواند خلأی را که از سعادت دارد پر کند و رضایت کامل او را تأمین و وی را سیر نماید، جز ذات پروردگار نمیباشد. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/28 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 53 سیستم فکری عملی یعنی یک نظام فکری درباره آنچه باید باشد، و در اصطلاح قدما حکمت عملی، که حکمت را به نظری و عملی تقسیم میکنند: حکمت نظری یعنی حکمت و درک صحیح درباره آنچه هست و حکمت عملی یعنی درک صحیح و واقعی درباره آنچه باید باشد. بنابراین مکتب که عبارت است از «یک سیستم واحد فکری عملی» یعنی یک سیستم فکری درباره آنچه باید باشد، طرحی برای اینکه فرد یا اجتماع انسان چگونه خوب است باشد؟ و در تعریف مکتب اجتماعی باید یک کلمه هم اضافه کنیم و این طور بگوییم: مکتب اجتماعی عبارت است از یک سیستم واحد فکری اجتماعی عملی، نه مجموع اندیشههای ناهماهنگ که به صورت یک دستگاه در نیامده باشد که آن مکتب نیست. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/28 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 51 یک مکتب اجتماعی کامل و ایدئولوژی درست، هم نیازمند به یک «نظام فکری و فلسفی» است و هم نیازمند به یک ایمان، بدین معنی که هم یک جهانبینی استوار و بینش منطقی خاص و مجهز به استدلال و منظم و به اصطلاح امروز سیستماتیک درباره جهان داشته باشد و هم دارای یک ایمان باشد، یعنی دارای قدرت ایجاد دلبستگی و عشق و محبت نسبت به هدفها و هدف برتر و مافوق فردی و شخصی باشد. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/28 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 54 تنها اندیشهای میتواند روح یک مکتب را تشکیل دهد که از طرفی پایه جهانبینی آن مکتب باشد یعنی نوعی بینش و دید و ارزیابی درباره هستی باشد، و از طرف دیگر «آرمانساز» باشد و این همان مطلب است که گفتیم ایدئولوژی، هم پایه فلسفی باید داشته باشد و هم پایه ایمانی. از یک سو اساس منطقی داشته باشد تا آنچه هست را بتواند با منطق و استدلال ثابت کند و از سوی دیگر آرمانساز باشد، یعنی بتواند چیزی را عرضه کند که بشود موضوع ایمان و موضوع آرمان قرار گیرد؛ یعنی یک محبوب و معشوق هم به بشر عرضه بدارد و بشر را به سوی آن محبوب به حرکت درآورد. هم فلسفه باشد و هم ایدهآل اخلاقی و هم ایدهآل اجتماعی. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/3/1 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 88 تقاضای شهوانی بشر تأمین باشد که مشترک بین انسان و حیوان است. و به برخورداریای بالاتر از این قائل نیستند. پس کمال انسانی ماوراء کمال نباتی و حیوانی وجود ندارد. علم هم برای انسان حکم شاخ را دارد برای حیوان، یعنی وسیلهای است برای تنازع با طبیعت یا تنازع با انسانهای دیگر. اینها نظریات مختلف درباره کمال انسان بود. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 31 مکتب مارکسیسم تقریبا چنین مکتبی است. در این مکتب روی مسائل معنوی هیچ تکیه نمیشود و سخنی از وجدان، وجدان اخلاقی و... نیست. تکیه فقط روی چیزی است که به عقیده آنها سبب شرارتها و شقاوتها و ظلمها و تعدیهاست و آن مالکیت است. وقتی مالکیت را از بین بردیم آلت جرم یا موجب جرم و جنایت را از بین بردهایم. وقتی مالکیت فردی رفت و مالکیت اجتماعی آمد، یعنی هر فردی به اندازه استعداد خود کار کرد و به اندازه نیاز خود از اجتماع گرفت طبعاً در اجتماع صلح، صفا، عدالت و اخلاق خوب برقرار میشود و ریشه کینهها، عداوتها، دشمنیها، نفرتها و عقدهها از میان میرود و مردم برادروار و برابر با یکدیگر زندگی میکنند. رد این نظریه در این مکتب هم هیچ معنویتی مطرح نیست و میخواهد جامعه را بدون دخالت دادن ارزشهای معنوی اداره کند. این مطلب هم ناقص و نادرست است زیرا عمل نشان داد که جامعههایی هم که مالکیت را الغا کردند در عین حال ظلم و تعدی و انحراف در آنها از بین نرفت. اگر حرف آنها درست بود باید جامعه همین قدر که به زندگی اشتراکی میرسید دیگر محال بود که در آن فسادی رخ دهد و حال اینکه ما میبینیم در جامعههای کمونیستی هرچند وقت یک بار به بهانه تصفیه و انحراف و... به جان یکدیگر میافتند. علتش هم این است که تنها عامل به دست آوردن امتیازات، مالکیت فردی نیست. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 24 انسانی که اسلام میخواهد، با انسانی که مکتبهای فلسفی بشر میخواهند، از زمین تا آسمان فرق دارد. خیلی چیزها که اسلام میگوید، با آنچه دیگران میگویند یکی است اما نه با یک دید. اسلام همیشه به مسائل از جهت توحیدی و خدایی نظر میکند. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/30 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 80 ما میگوییم علم آن است که به درد انسان بخورد و قدرت انسان را زیاد کند و انسان را بر طبیعت بیشتر مسلط کند. 0 2 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/30 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 74 کمال انسان در رسیدن به حقیقت است و رسیدن به حقیقت یعنی اینکه انسان برسد به جایی که این حالت را کاملاً درک کند که در همه چیز و با همه چیز او را ببیند، وَ هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ، با هر چیزی و بلکه قبل از هر چیزی او را ببیند، قوام هر چیزی را به او ببیند و هر چیزی و از آن جمله خودش را در واقع در او ببیند و آنوقت دیگر منی باقی نمیماند. این همان معنی «فنا» است که میگویند. 0 2 فاطمه فرجامی نیا 1404/3/1 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 91 محال است که کسی الله را الله شناخته باشد و بتواند به قطب دیگری متمایل شود و اصولاً چیز دیگری را در مقابل او قطب فرض کند. این است که از نظر اسلام خدا بالاتر است از حد تشبیه به یک صانع، بلکه چیزی و صانعی است که اگر او حقیقت است دیگر چیزی را نمیشود در برابرش حقیقت شمرد. اینقدر عظیم و بزرگ است! بنابراین در اسلام ایمان به حقیقتی که دیگر چیزی را نمیشود در برابرش حقیقت شمرد مطرح است. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 12 یک نوع خلأ و نقص در زندگی انسان هست که انسانِ فردی و حتی انسان اجتماعی با نیروی افراد عادیِ دیگر نمیتواند آن را پر کند و تنها با کمک وحی است که انسان میتواند به سوی یک سلسله کمالات حرکت کند. پس این که هدف از بعثت انبیاء تکمیل انسان و رساندن او به غایت خلقت است. 0 2 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 20 طبع بشر بر مقدم داشتن خود بر غیر است و با قانون تا آنجا که به نفعش است میسازد و هر جا که به ضررش است آن را طرد میکند. بنابراین قانون باید به گونهای باشد که بشر در مقابل آن خضوع داشته باشد و چنین قانونی جز این که از سوی خدا باشد و بشر در عمق وجدانش از مخالفت با آن بترسد، راهی ندارد. پس برای این که عدالت برقرار شود قانون عادلانه لازم است و قانون عادلانه باید از طرف خدا باشد. و برای این که قانون عادلانه ضمانت اجرایی داشته باشد، باید پاداش و کیفری از طرف خدا وضع شود. و برای این که مردم به این پاداش و کیفر ایمان پیدا کنند باید خود خدا را بشناسند. پس شناختن خدا به چند واسطه مقدمه شد برای برقراری عدالت. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/3/1 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 88 امروز وقتی میگویند جامعه پیشرفته و تکاملیافته، چه چیزی به نظر میرسد؟ آیا جامعهای که به حقیقت نزدیکتر میشود؟ یا ایمان یافته است؟ یا به حکمت و عدالت بیشتر رسیده است؟ و یا به محبت بیشتر رسیده است؟ نه، بلکه جامعهای که بیشتر برخوردار است، به صنعت بیشتر رسیده است و علمی که صنعت را برایش به وجود میآورد. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/3/1 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 98 هدف همان «حقیقت» است یعنی خود «خدا» هدف است. در منطق اسلام هدف فقط یک چیز است و آن خداست. اصولاً توحید اسلام جز این اقتضا نمیکند، اگر هم هدف دیگری معرفی میکند مانند بهشت و یا فرار از جهنم، هدفهای درجه دوم است برای انسانهایی که از این هدفهای خیلی پست جهنمی باید رهایی پیدا کنند و الاّ خود حکمت از آن جهت که حکمت است، قطع نظر از این که انسان را به خدا برساند، هدف نیست. بلی اگر حکمت انسان را به حقیقت برساند خوب است و خوبیاش هم به واسطه این است که انسان را به حقیقت میرساند نه اینکه خود، مطلوب بالذات است. 0 2
بریدههای کتاب هدف زندگی فاطمه فرجامی نیا 1404/2/30 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 75 انسانیت انسان و استعداد اصلیاش همین است که حقیقت را بشناسد و به آن برسد. کسی که به حقیقت نرسیده، از راه وامانده است. مرکب این سیر هم از نظر آنها «عشق» و «محبت» و «انس» است و راه، راه قلب و دل است نه راه فکر و فلسفه. 0 2 کوثر یوسفی 1403/4/7 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 47 نشانه تقدس یک چیز آن است که انسان آن را شایسته این بداند که زندگی فردی خودش را فدای آن کند. 0 7 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 35 بدون شک مکتبی که همه چیزش بر اساس اشتراک در منافع مادی و حفظ آن باشد، نمیتواند یک مکتب جامع باشد، اصلاً نمیتواند یک مکتب عملی باشد؛ و لهذا خود همینها پای یک سلسله معنویتها را به میان میآورند. مثلا رفتار رهبران مادی کمونیستی نسبت به مسلک یا شعارها، آرمها و علائمی که مربوط به مسلک است چگونه است و چگونه تظاهر میکنند؟ همیشه طوری عمل میکنند که مسلک مافوق همه چیز جلوه میکند؛ و حال آنکه طبق این مکتب، مسلک چیزی نیست، وسیلهای است برای رسیدن به منافع زندگی. بر اساس مکتب مادی، مسلک حکم نقشهای را دارد که مهندس برای ساختمان میکشد. نقشه، خودش در مقابل ساختمان تقدسی ندارد بلکه وسیلهای است برای ساختمان. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 15 در قرآن یک جا تصریح میکند: وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ ا ْلاِنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدونِ. غایت خلقت انسان و موجود دیگری را که جن مینامد عبادت شمرده است. این ممکن است برای فهم ما خیلی ثقیل باشد که آخر، عبادت چه فایدهای برای خدا دارد؟ ـ که نمیتواند برای او فایدهای داشته باشد ـ و چه فایدهای برای بشر دارد که بشر خلق شود که خدا را عبادت کند. ولی به هرحال قرآن این مطلب را در کمال صراحت ذکر کرده، یعنی عبادت را به عنوان غایت خلقت ذکر نموده است. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 12 انسان برای رسیدن به سعادت آفریده شده است و خداوند هم از خلقت انسان غرضی ندارد و سودی نمیخواهد ببرد و انسان را آفریده است که به سعادت برسد. منتها انسان در مرتبهای از وجود و وضعی است که راه خودش را باید آزادانه انتخاب کند. 0 2 کوثر یوسفی 1403/4/8 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 61 جهان بینی توحیدی به همین دلیل که آرمانساز و تعهدآور و مسئولیت ساز است، هدایت کن است. خاصیت دیگر آن هدایت کردن است به علاوه نشاط بخش و دلگرمکن و نیز فداکارساز است. 0 4 کوثر یوسفی 1403/4/6 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 25 انسانِ قرآن موجودی است که سعادتش را جز خدا چیز دیگری نمیتواند تأمین کند.یعنی انسان موجودی آفریده شده است که آنچه میتواند خلأی را که از سعادت دارد پر کند و رضایت کامل او را تأمین و وی را سیر نماید، جز ذات پروردگار نمیباشد. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/28 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 53 سیستم فکری عملی یعنی یک نظام فکری درباره آنچه باید باشد، و در اصطلاح قدما حکمت عملی، که حکمت را به نظری و عملی تقسیم میکنند: حکمت نظری یعنی حکمت و درک صحیح درباره آنچه هست و حکمت عملی یعنی درک صحیح و واقعی درباره آنچه باید باشد. بنابراین مکتب که عبارت است از «یک سیستم واحد فکری عملی» یعنی یک سیستم فکری درباره آنچه باید باشد، طرحی برای اینکه فرد یا اجتماع انسان چگونه خوب است باشد؟ و در تعریف مکتب اجتماعی باید یک کلمه هم اضافه کنیم و این طور بگوییم: مکتب اجتماعی عبارت است از یک سیستم واحد فکری اجتماعی عملی، نه مجموع اندیشههای ناهماهنگ که به صورت یک دستگاه در نیامده باشد که آن مکتب نیست. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/28 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 51 یک مکتب اجتماعی کامل و ایدئولوژی درست، هم نیازمند به یک «نظام فکری و فلسفی» است و هم نیازمند به یک ایمان، بدین معنی که هم یک جهانبینی استوار و بینش منطقی خاص و مجهز به استدلال و منظم و به اصطلاح امروز سیستماتیک درباره جهان داشته باشد و هم دارای یک ایمان باشد، یعنی دارای قدرت ایجاد دلبستگی و عشق و محبت نسبت به هدفها و هدف برتر و مافوق فردی و شخصی باشد. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/28 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 54 تنها اندیشهای میتواند روح یک مکتب را تشکیل دهد که از طرفی پایه جهانبینی آن مکتب باشد یعنی نوعی بینش و دید و ارزیابی درباره هستی باشد، و از طرف دیگر «آرمانساز» باشد و این همان مطلب است که گفتیم ایدئولوژی، هم پایه فلسفی باید داشته باشد و هم پایه ایمانی. از یک سو اساس منطقی داشته باشد تا آنچه هست را بتواند با منطق و استدلال ثابت کند و از سوی دیگر آرمانساز باشد، یعنی بتواند چیزی را عرضه کند که بشود موضوع ایمان و موضوع آرمان قرار گیرد؛ یعنی یک محبوب و معشوق هم به بشر عرضه بدارد و بشر را به سوی آن محبوب به حرکت درآورد. هم فلسفه باشد و هم ایدهآل اخلاقی و هم ایدهآل اجتماعی. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/3/1 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 88 تقاضای شهوانی بشر تأمین باشد که مشترک بین انسان و حیوان است. و به برخورداریای بالاتر از این قائل نیستند. پس کمال انسانی ماوراء کمال نباتی و حیوانی وجود ندارد. علم هم برای انسان حکم شاخ را دارد برای حیوان، یعنی وسیلهای است برای تنازع با طبیعت یا تنازع با انسانهای دیگر. اینها نظریات مختلف درباره کمال انسان بود. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 31 مکتب مارکسیسم تقریبا چنین مکتبی است. در این مکتب روی مسائل معنوی هیچ تکیه نمیشود و سخنی از وجدان، وجدان اخلاقی و... نیست. تکیه فقط روی چیزی است که به عقیده آنها سبب شرارتها و شقاوتها و ظلمها و تعدیهاست و آن مالکیت است. وقتی مالکیت را از بین بردیم آلت جرم یا موجب جرم و جنایت را از بین بردهایم. وقتی مالکیت فردی رفت و مالکیت اجتماعی آمد، یعنی هر فردی به اندازه استعداد خود کار کرد و به اندازه نیاز خود از اجتماع گرفت طبعاً در اجتماع صلح، صفا، عدالت و اخلاق خوب برقرار میشود و ریشه کینهها، عداوتها، دشمنیها، نفرتها و عقدهها از میان میرود و مردم برادروار و برابر با یکدیگر زندگی میکنند. رد این نظریه در این مکتب هم هیچ معنویتی مطرح نیست و میخواهد جامعه را بدون دخالت دادن ارزشهای معنوی اداره کند. این مطلب هم ناقص و نادرست است زیرا عمل نشان داد که جامعههایی هم که مالکیت را الغا کردند در عین حال ظلم و تعدی و انحراف در آنها از بین نرفت. اگر حرف آنها درست بود باید جامعه همین قدر که به زندگی اشتراکی میرسید دیگر محال بود که در آن فسادی رخ دهد و حال اینکه ما میبینیم در جامعههای کمونیستی هرچند وقت یک بار به بهانه تصفیه و انحراف و... به جان یکدیگر میافتند. علتش هم این است که تنها عامل به دست آوردن امتیازات، مالکیت فردی نیست. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 24 انسانی که اسلام میخواهد، با انسانی که مکتبهای فلسفی بشر میخواهند، از زمین تا آسمان فرق دارد. خیلی چیزها که اسلام میگوید، با آنچه دیگران میگویند یکی است اما نه با یک دید. اسلام همیشه به مسائل از جهت توحیدی و خدایی نظر میکند. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/30 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 80 ما میگوییم علم آن است که به درد انسان بخورد و قدرت انسان را زیاد کند و انسان را بر طبیعت بیشتر مسلط کند. 0 2 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/30 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 74 کمال انسان در رسیدن به حقیقت است و رسیدن به حقیقت یعنی اینکه انسان برسد به جایی که این حالت را کاملاً درک کند که در همه چیز و با همه چیز او را ببیند، وَ هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ، با هر چیزی و بلکه قبل از هر چیزی او را ببیند، قوام هر چیزی را به او ببیند و هر چیزی و از آن جمله خودش را در واقع در او ببیند و آنوقت دیگر منی باقی نمیماند. این همان معنی «فنا» است که میگویند. 0 2 فاطمه فرجامی نیا 1404/3/1 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 91 محال است که کسی الله را الله شناخته باشد و بتواند به قطب دیگری متمایل شود و اصولاً چیز دیگری را در مقابل او قطب فرض کند. این است که از نظر اسلام خدا بالاتر است از حد تشبیه به یک صانع، بلکه چیزی و صانعی است که اگر او حقیقت است دیگر چیزی را نمیشود در برابرش حقیقت شمرد. اینقدر عظیم و بزرگ است! بنابراین در اسلام ایمان به حقیقتی که دیگر چیزی را نمیشود در برابرش حقیقت شمرد مطرح است. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 12 یک نوع خلأ و نقص در زندگی انسان هست که انسانِ فردی و حتی انسان اجتماعی با نیروی افراد عادیِ دیگر نمیتواند آن را پر کند و تنها با کمک وحی است که انسان میتواند به سوی یک سلسله کمالات حرکت کند. پس این که هدف از بعثت انبیاء تکمیل انسان و رساندن او به غایت خلقت است. 0 2 فاطمه فرجامی نیا 1404/2/25 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 20 طبع بشر بر مقدم داشتن خود بر غیر است و با قانون تا آنجا که به نفعش است میسازد و هر جا که به ضررش است آن را طرد میکند. بنابراین قانون باید به گونهای باشد که بشر در مقابل آن خضوع داشته باشد و چنین قانونی جز این که از سوی خدا باشد و بشر در عمق وجدانش از مخالفت با آن بترسد، راهی ندارد. پس برای این که عدالت برقرار شود قانون عادلانه لازم است و قانون عادلانه باید از طرف خدا باشد. و برای این که قانون عادلانه ضمانت اجرایی داشته باشد، باید پاداش و کیفری از طرف خدا وضع شود. و برای این که مردم به این پاداش و کیفر ایمان پیدا کنند باید خود خدا را بشناسند. پس شناختن خدا به چند واسطه مقدمه شد برای برقراری عدالت. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/3/1 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 88 امروز وقتی میگویند جامعه پیشرفته و تکاملیافته، چه چیزی به نظر میرسد؟ آیا جامعهای که به حقیقت نزدیکتر میشود؟ یا ایمان یافته است؟ یا به حکمت و عدالت بیشتر رسیده است؟ و یا به محبت بیشتر رسیده است؟ نه، بلکه جامعهای که بیشتر برخوردار است، به صنعت بیشتر رسیده است و علمی که صنعت را برایش به وجود میآورد. 0 1 فاطمه فرجامی نیا 1404/3/1 هدف زندگی مرتضی مطهری 4.4 17 صفحۀ 98 هدف همان «حقیقت» است یعنی خود «خدا» هدف است. در منطق اسلام هدف فقط یک چیز است و آن خداست. اصولاً توحید اسلام جز این اقتضا نمیکند، اگر هم هدف دیگری معرفی میکند مانند بهشت و یا فرار از جهنم، هدفهای درجه دوم است برای انسانهایی که از این هدفهای خیلی پست جهنمی باید رهایی پیدا کنند و الاّ خود حکمت از آن جهت که حکمت است، قطع نظر از این که انسان را به خدا برساند، هدف نیست. بلی اگر حکمت انسان را به حقیقت برساند خوب است و خوبیاش هم به واسطه این است که انسان را به حقیقت میرساند نه اینکه خود، مطلوب بالذات است. 0 2