بریده‌ای از کتاب هدف زندگی اثر مرتضی مطهری

بریدۀ کتاب

صفحۀ 31

مکتب مارکسیسم تقریبا چنین مکتبی است. در این مکتب روی مسائل معنوی هیچ تکیه نمی‌شود و سخنی از وجدان، وجدان اخلاقی و... نیست. تکیه فقط روی چیزی است که به عقیده آنها سبب شرارتها و شقاوتها و ظلمها و تعدیهاست و آن مالکیت است. وقتی مالکیت را از بین بردیم آلت جرم یا موجب جرم و جنایت را از بین برده‌ایم. وقتی مالکیت فردی رفت و مالکیت اجتماعی آمد، یعنی هر فردی به اندازه استعداد خود کار کرد و به اندازه نیاز خود از اجتماع گرفت طبعاً در اجتماع صلح، صفا، عدالت و اخلاق خوب برقرار می‌شود و ریشه کینه‌ها، عداوتها، دشمنیها، نفرتها و عقده‌ها از میان می‌رود و مردم برادروار و برابر با یکدیگر زندگی می‌کنند. رد این نظریه در این مکتب هم هیچ معنویتی مطرح نیست و می‌خواهد جامعه را بدون دخالت دادن ارزشهای معنوی اداره کند. این مطلب هم ناقص و نادرست است زیرا عمل نشان داد که جامعه‌هایی هم که مالکیت را الغا کردند در عین حال ظلم و تعدی و انحراف در آنها از بین نرفت. اگر حرف آنها درست بود باید جامعه همین قدر که به زندگی اشتراکی می‌رسید دیگر محال بود که در آن فسادی رخ دهد و حال اینکه ما می‌بینیم در جامعه‌های کمونیستی هرچند وقت یک بار به بهانه تصفیه و انحراف و... به جان یکدیگر می‌افتند. علتش هم این است که تنها عامل به دست آوردن امتیازات، مالکیت فردی نیست.

مکتب مارکسیسم تقریبا چنین مکتبی است. در این مکتب روی مسائل معنوی هیچ تکیه نمی‌شود و سخنی از وجدان، وجدان اخلاقی و... نیست. تکیه فقط روی چیزی است که به عقیده آنها سبب شرارتها و شقاوتها و ظلمها و تعدیهاست و آن مالکیت است. وقتی مالکیت را از بین بردیم آلت جرم یا موجب جرم و جنایت را از بین برده‌ایم. وقتی مالکیت فردی رفت و مالکیت اجتماعی آمد، یعنی هر فردی به اندازه استعداد خود کار کرد و به اندازه نیاز خود از اجتماع گرفت طبعاً در اجتماع صلح، صفا، عدالت و اخلاق خوب برقرار می‌شود و ریشه کینه‌ها، عداوتها، دشمنیها، نفرتها و عقده‌ها از میان می‌رود و مردم برادروار و برابر با یکدیگر زندگی می‌کنند. رد این نظریه در این مکتب هم هیچ معنویتی مطرح نیست و می‌خواهد جامعه را بدون دخالت دادن ارزشهای معنوی اداره کند. این مطلب هم ناقص و نادرست است زیرا عمل نشان داد که جامعه‌هایی هم که مالکیت را الغا کردند در عین حال ظلم و تعدی و انحراف در آنها از بین نرفت. اگر حرف آنها درست بود باید جامعه همین قدر که به زندگی اشتراکی می‌رسید دیگر محال بود که در آن فسادی رخ دهد و حال اینکه ما می‌بینیم در جامعه‌های کمونیستی هرچند وقت یک بار به بهانه تصفیه و انحراف و... به جان یکدیگر می‌افتند. علتش هم این است که تنها عامل به دست آوردن امتیازات، مالکیت فردی نیست.

3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.