بریدههای کتاب همنام melorin 1404/3/27 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 94 بعضی چیزها را هیچ وقت نمیشود از آدمها جدا کرد ، حالا هر چقدر هم که موج سرنوشت آنها را از اصلشان دور کرده باشد. 0 2 سماح 1404/4/2 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 103 « فابل، اون شرارت های زیادی در وجودش داره.» با حالتی معنا دار نگاهش کردم. « هممون داریم.» 0 1 Mika 1404/1/6 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 152 0 39 سماح 1404/4/2 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 94 بعضی چیز ها را هیچ وقت نمی شود از آدم جدا کرد، حالا هر چقدر هم که موج سرنوشت آن ها را از اصلشان دور کرده باشد. 0 0 elmira 1403/11/21 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 320 گمون نکنم از شب تولدت تا الان یه شب با آرامش چشم هام رو روی هم گذاشته باشم. 0 14 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪 1403/11/5 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 94 بعضی چیزها را هیچ وقت نمیشود از آدمها جدا کرد ،حالا هر چقدر هم که موج سرنوشت آنها را از اصلشان دور کرده باشد. 0 15 kan@shi 1403/12/6 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 66 احساس کردم دوباره کودک شده ام،شکننده شده ام و بیش از هر چیز احساس تنهایی می کردم.🖤❤🌊 0 10 bookworm:] 1403/11/17 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 198 0 8 mahdiye 1403/11/18 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 212 دلم میخواست او را دربربگیرم، ولی دیوارهایی که دور خودش کشیده بود زیادی بلند بودند. 0 7 Emperor of the book 1404/1/8 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 94 بعضی چیز هارا هیچ وقت نمی شود از آدم ها جدا کرد، حالا هرچقدر هم که موج سرنوشت آن هارا از اصلشان دور کرده باشد... 0 7 mahdiye 1403/11/11 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 38 آدم هیچوقت واقعاً نمیتونه کسی رو بشناسه 0 6 bookworm:] 1403/11/17 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 336 0 5 𝐀𝐯𝐚 1404/3/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 178 ما هر دو تا عمر داشتیم میبایست بهخاطر عشقمان به یکدیگر ، تاوان پس میدادیم. 0 1 آنیسا 1403/12/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 212 0 4 𝐀𝐯𝐚 1404/3/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 92 آن شب برای اولین بار لایهی درونی وجودش را دیدم، هر چند لحظه ای گذرا بود. 0 1 آنیسا 1403/12/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 207 2 4 Mika 1404/1/11 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 251 "شاید ایزولدی به روزهای گرم و روشن روی عرشه ی کشتی، و شب های آرام در تختخواب های ننویی زیر عرشه آن فکر می کرد. شاید رویای این ها را داشت. شاید رویای مرا داشت. " 0 24 کنجی 1404/3/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 14 من فقط یک غواص جوالی یا مهره ای در کشمکش میان زولا و وست نبودم،من دختر سینت بودم و پیش از ترک لونا کاری میکردم که تک تک خدمه عوضی این کشتی این را بدانند 0 5 𝐀𝐯𝐚 1404/3/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 321 این زنجیرهی اندوهناک حوادث بهشکل زیبایی ما را به هم متصل کرده بود. 0 0 مهدیا 1404/4/2 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 78 بعضی چیز ها وجود دارند که فارغ از دور بودن شخص از خانه اش نمی توان آن ها را از او گرفت. 0 2
بریدههای کتاب همنام melorin 1404/3/27 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 94 بعضی چیزها را هیچ وقت نمیشود از آدمها جدا کرد ، حالا هر چقدر هم که موج سرنوشت آنها را از اصلشان دور کرده باشد. 0 2 سماح 1404/4/2 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 103 « فابل، اون شرارت های زیادی در وجودش داره.» با حالتی معنا دار نگاهش کردم. « هممون داریم.» 0 1 Mika 1404/1/6 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 152 0 39 سماح 1404/4/2 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 94 بعضی چیز ها را هیچ وقت نمی شود از آدم جدا کرد، حالا هر چقدر هم که موج سرنوشت آن ها را از اصلشان دور کرده باشد. 0 0 elmira 1403/11/21 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 320 گمون نکنم از شب تولدت تا الان یه شب با آرامش چشم هام رو روی هم گذاشته باشم. 0 14 𝔃𝓪𝓱𝓻𝓪 1403/11/5 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 94 بعضی چیزها را هیچ وقت نمیشود از آدمها جدا کرد ،حالا هر چقدر هم که موج سرنوشت آنها را از اصلشان دور کرده باشد. 0 15 kan@shi 1403/12/6 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 66 احساس کردم دوباره کودک شده ام،شکننده شده ام و بیش از هر چیز احساس تنهایی می کردم.🖤❤🌊 0 10 bookworm:] 1403/11/17 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 198 0 8 mahdiye 1403/11/18 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 212 دلم میخواست او را دربربگیرم، ولی دیوارهایی که دور خودش کشیده بود زیادی بلند بودند. 0 7 Emperor of the book 1404/1/8 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 94 بعضی چیز هارا هیچ وقت نمی شود از آدم ها جدا کرد، حالا هرچقدر هم که موج سرنوشت آن هارا از اصلشان دور کرده باشد... 0 7 mahdiye 1403/11/11 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 38 آدم هیچوقت واقعاً نمیتونه کسی رو بشناسه 0 6 bookworm:] 1403/11/17 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 336 0 5 𝐀𝐯𝐚 1404/3/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 178 ما هر دو تا عمر داشتیم میبایست بهخاطر عشقمان به یکدیگر ، تاوان پس میدادیم. 0 1 آنیسا 1403/12/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 212 0 4 𝐀𝐯𝐚 1404/3/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 92 آن شب برای اولین بار لایهی درونی وجودش را دیدم، هر چند لحظه ای گذرا بود. 0 1 آنیسا 1403/12/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 207 2 4 Mika 1404/1/11 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 251 "شاید ایزولدی به روزهای گرم و روشن روی عرشه ی کشتی، و شب های آرام در تختخواب های ننویی زیر عرشه آن فکر می کرد. شاید رویای این ها را داشت. شاید رویای مرا داشت. " 0 24 کنجی 1404/3/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 14 من فقط یک غواص جوالی یا مهره ای در کشمکش میان زولا و وست نبودم،من دختر سینت بودم و پیش از ترک لونا کاری میکردم که تک تک خدمه عوضی این کشتی این را بدانند 0 5 𝐀𝐯𝐚 1404/3/28 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 321 این زنجیرهی اندوهناک حوادث بهشکل زیبایی ما را به هم متصل کرده بود. 0 0 مهدیا 1404/4/2 همنام آدرین یانگ 4.4 36 صفحۀ 78 بعضی چیز ها وجود دارند که فارغ از دور بودن شخص از خانه اش نمی توان آن ها را از او گرفت. 0 2