بریدههای کتاب نازنین fatemeh edalatjuoo 1404/7/22 - 10:04 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 47 اگر زنی عاشق باشد... آخ، زن عاشق معایب و حتی بد جنسی های مرد محبوبش را توجیه میکند طوری که خود مرد هم تا به حال نتوانسته باشد چنین توجیهاتی برای بدی هایش بیاورد. #نازنین 0 1 hanan 1404/7/22 - 14:43 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 47 اگر زنی عاشق باشد... آخ، زن عاشق معایب و حتی بدجنسی های مرد محبوبش را توجیه می کند، طوری که خود مرد هم تا به حال نتوانسته باشد چنین توجیهاتی برای بدی هایش بیاورد. 0 37 hanan 1404/7/22 - 15:09 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 61 آخ که در یک ثانیه چه گردبادی از افکار و احساسات من را در بر گرفت، زنده باد نیروی برق آسای فکر آدمیزاد! 0 5 hanan 1404/7/22 - 15:14 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 70 همین برایم کافی بود چون او کل دنیایم بود، در رویاهایم امید به آینده ام بود! تنها کسی بود که برای خودم دست و پا کرده بودم و به دیگری هم احتیاجی نداشتم و حالا او همه چیز را می دانست. حداقل می دانست که بی انصافی کرده و عجولانه به صف دشمنانم پیوسته. 0 5 hanan 1404/7/22 - 15:23 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 80 من بی تابانه دلم می خواست دوباره به پایش بیوفتم و باز پایش را، ببوسم و التماسش کنم. مدام تکرار می کردم: دیگر هیچی، هیچی نمی پرسم، هیچ جوابی لازم نیست به من بدهی. اصلا نادیده ام بگیر. فقط بگذار از گوشه کناری تماشایت کنم، مثل یکی از وسایل خانه. محل سگ هم به من نگذار... او هم گریه می کرد. 0 6 Ahmadreza 1404/7/22 - 21:27 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 95 ای امان از این جبر! امان از طبیعت! درد این جاست که آدمیزاد روی زمین تنهاست. 0 1 Ahmadreza 1404/7/22 - 21:36 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 44 0 0 Ahmadreza 1404/7/22 - 21:47 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 42 0 1 fatemeh edalatjuoo 1404/7/23 - 17:57 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 36 البته همه ی این ها تا وقتی خوباند که در ذهنم حرف شان را بزنم و اگر همین ها را بلند بگویم، احمقانه ترین حرف ممکن می شوند. دلیل سکوت های پر نخوت ما همین بود و برای همین در سکوت گذران می کردیم. 0 44 انسانی در جستجوی معنا؛ 1404/7/23 - 18:20 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 49 0 10 انسانی در جستجوی معنا؛ 1404/7/23 - 18:21 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 48 0 13 انسانی در جستجوی معنا؛ 1404/7/23 - 18:24 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 48 0 13 Faezeh Doulatshahi 1404/7/25 - 01:14 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 42 جوان خوب، بزرگوار و در عین حال پرهیجان تحملش کم است؛ تا بگویی بالای چشمت ابروست، تحقرآمیز نگاهت می کند. 0 21 Faezeh Doulatshahi 1404/7/25 - 01:19 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 43 بزرگواریِ جوانی خیلی جذاب و دل فریب است، اما به یک جو نمی ارزد. حالا چرا نمی ارزد؟ چون ارزان به دست آمده، برای بدست آوردنش تجربه ای کسب نشده. این طور بگویم که از مظاهر اولیه ی زندگی است. بگذار سختی بکشی، آن وقت بزرگواری ات را می بینم! 0 1 Faezeh Doulatshahi 1404/7/25 - 11:13 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 68 هیچ چیز آزاردهنده تر و تحمل ناپذیر تر از این نیست که آدم بخاطر یک اتفاق نابود شود، اتفاقی که می توانست نیفتد. 0 3 Faezeh Doulatshahi 1404/7/25 - 11:18 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 70 در رویاهایم امید به آینده بود! 0 3 Negar rahimi 1404/7/28 - 16:54 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 30 «میدانید، من از آن آدم هایی ام که میخواهم بدی کنم،اما بدی ام خوبی از آب در می آید….» 0 5 amitis 1404/7/28 - 17:08 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 24 تمام ترس و وحشتم هم دقیقا از همین است؛ اینکه همهچیز را میفهمم! 1 5 amitis 1404/7/28 - 17:41 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 94 الان دیگر قوانینتان به چه درد من میخورد؟ آدابورسومتان، اخلاقیاتتان، زندگی و ایمان و حکومتتان به چه کارم میآید؟ بگذار قاضیتان بیاید قضاوتم کند، بگذار بکشانندم دادگاه عمومی. آنوقت میگویم که من هیچچیزی را قبول ندارم. 0 13 amitis 1404/7/28 - 17:44 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 95 میگویند خورشید همهچیز را جان دوباره میدهد. حالا ببینید خورشید را، انگار خودش هم مرده، مگر نه؟ همهچیز مرده، هر جا را نگاه کنی جز نعش نمیبینی. فقط یک مشت آدم ماندهاند و دورشان جز خاموشی هیچ نیست؛ این است دنیا. چهکسی میگفت: آدمها، آهای آدمها، همدیگر را دوست داشته باشید؟ این حرف را چه کسی زد؟ 0 12
بریدههای کتاب نازنین fatemeh edalatjuoo 1404/7/22 - 10:04 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 47 اگر زنی عاشق باشد... آخ، زن عاشق معایب و حتی بد جنسی های مرد محبوبش را توجیه میکند طوری که خود مرد هم تا به حال نتوانسته باشد چنین توجیهاتی برای بدی هایش بیاورد. #نازنین 0 1 hanan 1404/7/22 - 14:43 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 47 اگر زنی عاشق باشد... آخ، زن عاشق معایب و حتی بدجنسی های مرد محبوبش را توجیه می کند، طوری که خود مرد هم تا به حال نتوانسته باشد چنین توجیهاتی برای بدی هایش بیاورد. 0 37 hanan 1404/7/22 - 15:09 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 61 آخ که در یک ثانیه چه گردبادی از افکار و احساسات من را در بر گرفت، زنده باد نیروی برق آسای فکر آدمیزاد! 0 5 hanan 1404/7/22 - 15:14 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 70 همین برایم کافی بود چون او کل دنیایم بود، در رویاهایم امید به آینده ام بود! تنها کسی بود که برای خودم دست و پا کرده بودم و به دیگری هم احتیاجی نداشتم و حالا او همه چیز را می دانست. حداقل می دانست که بی انصافی کرده و عجولانه به صف دشمنانم پیوسته. 0 5 hanan 1404/7/22 - 15:23 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 80 من بی تابانه دلم می خواست دوباره به پایش بیوفتم و باز پایش را، ببوسم و التماسش کنم. مدام تکرار می کردم: دیگر هیچی، هیچی نمی پرسم، هیچ جوابی لازم نیست به من بدهی. اصلا نادیده ام بگیر. فقط بگذار از گوشه کناری تماشایت کنم، مثل یکی از وسایل خانه. محل سگ هم به من نگذار... او هم گریه می کرد. 0 6 Ahmadreza 1404/7/22 - 21:27 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 95 ای امان از این جبر! امان از طبیعت! درد این جاست که آدمیزاد روی زمین تنهاست. 0 1 Ahmadreza 1404/7/22 - 21:36 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 44 0 0 Ahmadreza 1404/7/22 - 21:47 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 42 0 1 fatemeh edalatjuoo 1404/7/23 - 17:57 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 36 البته همه ی این ها تا وقتی خوباند که در ذهنم حرف شان را بزنم و اگر همین ها را بلند بگویم، احمقانه ترین حرف ممکن می شوند. دلیل سکوت های پر نخوت ما همین بود و برای همین در سکوت گذران می کردیم. 0 44 انسانی در جستجوی معنا؛ 1404/7/23 - 18:20 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 49 0 10 انسانی در جستجوی معنا؛ 1404/7/23 - 18:21 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 48 0 13 انسانی در جستجوی معنا؛ 1404/7/23 - 18:24 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 48 0 13 Faezeh Doulatshahi 1404/7/25 - 01:14 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 42 جوان خوب، بزرگوار و در عین حال پرهیجان تحملش کم است؛ تا بگویی بالای چشمت ابروست، تحقرآمیز نگاهت می کند. 0 21 Faezeh Doulatshahi 1404/7/25 - 01:19 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 43 بزرگواریِ جوانی خیلی جذاب و دل فریب است، اما به یک جو نمی ارزد. حالا چرا نمی ارزد؟ چون ارزان به دست آمده، برای بدست آوردنش تجربه ای کسب نشده. این طور بگویم که از مظاهر اولیه ی زندگی است. بگذار سختی بکشی، آن وقت بزرگواری ات را می بینم! 0 1 Faezeh Doulatshahi 1404/7/25 - 11:13 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 68 هیچ چیز آزاردهنده تر و تحمل ناپذیر تر از این نیست که آدم بخاطر یک اتفاق نابود شود، اتفاقی که می توانست نیفتد. 0 3 Faezeh Doulatshahi 1404/7/25 - 11:18 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 70 در رویاهایم امید به آینده بود! 0 3 Negar rahimi 1404/7/28 - 16:54 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 30 «میدانید، من از آن آدم هایی ام که میخواهم بدی کنم،اما بدی ام خوبی از آب در می آید….» 0 5 amitis 1404/7/28 - 17:08 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 24 تمام ترس و وحشتم هم دقیقا از همین است؛ اینکه همهچیز را میفهمم! 1 5 amitis 1404/7/28 - 17:41 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 94 الان دیگر قوانینتان به چه درد من میخورد؟ آدابورسومتان، اخلاقیاتتان، زندگی و ایمان و حکومتتان به چه کارم میآید؟ بگذار قاضیتان بیاید قضاوتم کند، بگذار بکشانندم دادگاه عمومی. آنوقت میگویم که من هیچچیزی را قبول ندارم. 0 13 amitis 1404/7/28 - 17:44 نازنین فیودور داستایفسکی 4.1 400 صفحۀ 95 میگویند خورشید همهچیز را جان دوباره میدهد. حالا ببینید خورشید را، انگار خودش هم مرده، مگر نه؟ همهچیز مرده، هر جا را نگاه کنی جز نعش نمیبینی. فقط یک مشت آدم ماندهاند و دورشان جز خاموشی هیچ نیست؛ این است دنیا. چهکسی میگفت: آدمها، آهای آدمها، همدیگر را دوست داشته باشید؟ این حرف را چه کسی زد؟ 0 12