بریده‌ای از کتاب نازنین اثر فیودور داستایفسکی

hanan

hanan

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 80

من بی تابانه دلم می خواست دوباره به پایش بیوفتم و باز پایش را، ببوسم و التماسش کنم. مدام تکرار می کردم: دیگر هیچی، هیچی نمی پرسم، هیچ جوابی لازم نیست به من بدهی. اصلا نادیده ام بگیر. فقط بگذار از گوشه کناری تماشایت کنم، مثل یکی از وسایل خانه. محل سگ هم به من نگذار... او هم گریه می کرد.

من بی تابانه دلم می خواست دوباره به پایش بیوفتم و باز پایش را، ببوسم و التماسش کنم. مدام تکرار می کردم: دیگر هیچی، هیچی نمی پرسم، هیچ جوابی لازم نیست به من بدهی. اصلا نادیده ام بگیر. فقط بگذار از گوشه کناری تماشایت کنم، مثل یکی از وسایل خانه. محل سگ هم به من نگذار... او هم گریه می کرد.

22

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.