بریدههای کتاب کتابخانه نیمه شب زاهده صالحان 1403/2/5 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 315 میتوانی در بهترین رستورانها غذا بخوری، هر کار لذت بخشی را تجربه کنی، در سائوپائولو جلوی بیست هزار نفر آهنگ بخوانی ، هزاران نفر تشویقت کنند، به آن سر زمین سفر کنی، میلیونها نفر در اینترنت دنبالت کنند، حتی در المپیک مدال ببری، اما تمام اینها بدون عشق کوچک ترین معنایی ندارد. 0 24 ریحانه سادات✨️ 1403/8/25 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 321 این زندگی هایی که در حسرت نزیستنشان هستیم مشکل حقیقی ما نیستند. مشکل خود حسرت است. این حسرت است که ما را پژمرده و تباه میکند و باعث میشود خودمان و افراد دیگر را بدترین دشمنان خود احساس کنیم 0 6 گُمشُـده در حَـرم 1403/7/6 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 301 " آنچه که نگاهش می کنی اهمیتی ندارد، آنچه که می بینی مهم است." 0 18 علی 1402/6/18 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 1 سرکشی بنیادِ حقيقی آزادیه. سرنوشت فرمانبَرها اینه که درنهایت برده بشن. 0 29 Mahla 1403/11/16 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 74 خواستن واژه جالبیه.معنیش فقدانه. گاهی اگر اون فقدان رو با چیزه دیگه ای پُر کنیم. خواسته ی اصلی به کلی ناپدید می شه.شاید بیشتر از مشکل خواستن، مشکل فقدان داری. شاید زندگی ای باشه که توش واقعا بخوای زنده بمونی 0 1 Y.S 1402/10/28 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 18 سه ساعت پیش از اینکه تصمیم به مردن بگیرد تمام وجودش از درد حسرت تیر میکشید گویی ناامیدی و درماندگی ذهنی در تک تک اعضای بدنش نفوذ کرده بود با خود فکر کرد که حال و روز همه بدون او بهتر است و... 0 9 ایمان 1402/3/22 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 115 در نظر نورا شنا کردن هنر بود ، و اصل آن محض و ناب بودن بود ، مثل هر هنر دیگری: هر قدر روی فعالیت های هنری متمرکز شوی ، از چیز های دیگر فاصله بیشتری میگیری ، یعنی دیگر تو نیستی و تبدیل به اثری میشوی که می آفرینی. 0 7 MwBy 1403/12/22 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 55 1 6 FATi 1403/2/14 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 340 برای همه چیز بودن لازم نیست همه چیز را تجربه کنیم ؛ چون احتمالا همین حالا هم بی پایان هستیم . تا زمانی که زندهایم ، بی نهایت احتمال متفاوت برای زندگی آینده پیشِ رویمان است . 0 12 شادی حسینی 1403/4/10 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 131 درک وسعت جهان برای هیچ انسانی مقدور نیست؛ اما وقتی انسان به وسعت جهان پی می برد ، وقتی اتفاقی باعث میشود پرده ها کنار بروند و عظمت هستی را به انسان نشان دهند، خواهی نخواهی ، امید ظاهر میشود و درست مانند گل سنگی که به سخره ها می چسبد ، با سر سختی در وجود انسان ریشه می دواند . 0 4 ایمان 1402/3/18 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 107 + خب میبینی ؟ گاهی اوقات حسرت ها اصلا بر اساس واقعیت نیستن...گاهی اوقات حسرت ها همش دری وری هستن! - ولی من هنوز نفهمیدم! چرا با اینکه میدونستین، اجازه دادین وارد اون زندگی بشم؟ +چون نورا جان، گاهی برای یادگرفتن زندگی فقط باید زندگی کرد !... 0 11 حنانه علی پور 1402/6/30 The midnight library مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 143 she imagined, now, what it would be like to accept herself completely. every mistake she had ever made. every mark on her body. every dream she hadn't reached or pain she had felt. every lust or longing she had suppressed. she imagined accepting it all. the way she accepted nature. 0 9 Sunny 1403/1/6 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 216 می تونی همه چیز داشته باشی و هیج چیز حس نکنی! 0 11 Abbszde 1403/9/26 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 38 0 2 ایمان 1402/3/22 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 109 هر آدم مثل یک شهر است. نمیشود بگذاری چند چیز ناخوشایند تو را از کل شهر بیزار کند. شاید تکه هایی باشد که دوست نداشته باشی؛چند محله کثیف یا چند محله خلاف ، ولی چیزهای خوب باعث میشوند آن آدم ارزشش را داشته باشد. 0 10 مهدی سالخورده 1402/12/29 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 192 اگه همیشه به دنبال معنای زندگی بگردی ، هرگز زندگی نمی کنی . 0 3 Hermione 1403/8/25 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 46 0 5 ایمان 1402/3/24 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 301 یکی از قانون های اساسی زندگی این است: هرگز به کسی که بی دلیل با نیروهای خدماتی پایین تر از خودش بی ادب است، اعتماد نکن. 0 43 زینب قلیچ خانی 1403/7/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 140 هر انسانی شبیه یک شهر است. نباید اجازه دهید که چند ویژگی نامطلوب یک انسان، باعث شود به کلی او را کنار بگذارید. ممکن است برخی ویژگی های او را نپسندید. همیشه چند خیابان به درد نخور در هر شهری وجود دارد؛ اما حتما چیزهای با ارزشی هم یافت می شود. 0 5 Narges 1403/8/20 کتابخانه ی نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 27 _من اینجا خوشحالم. _اما نیستی. راست میگفت.بیماری روح،درونش را فاسد کرده بود.مغزش میخواست خودش را بالا بیاورد.لبخندش را بیشتر کرد. 0 1
بریدههای کتاب کتابخانه نیمه شب زاهده صالحان 1403/2/5 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 315 میتوانی در بهترین رستورانها غذا بخوری، هر کار لذت بخشی را تجربه کنی، در سائوپائولو جلوی بیست هزار نفر آهنگ بخوانی ، هزاران نفر تشویقت کنند، به آن سر زمین سفر کنی، میلیونها نفر در اینترنت دنبالت کنند، حتی در المپیک مدال ببری، اما تمام اینها بدون عشق کوچک ترین معنایی ندارد. 0 24 ریحانه سادات✨️ 1403/8/25 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 321 این زندگی هایی که در حسرت نزیستنشان هستیم مشکل حقیقی ما نیستند. مشکل خود حسرت است. این حسرت است که ما را پژمرده و تباه میکند و باعث میشود خودمان و افراد دیگر را بدترین دشمنان خود احساس کنیم 0 6 گُمشُـده در حَـرم 1403/7/6 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 301 " آنچه که نگاهش می کنی اهمیتی ندارد، آنچه که می بینی مهم است." 0 18 علی 1402/6/18 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 1 سرکشی بنیادِ حقيقی آزادیه. سرنوشت فرمانبَرها اینه که درنهایت برده بشن. 0 29 Mahla 1403/11/16 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 74 خواستن واژه جالبیه.معنیش فقدانه. گاهی اگر اون فقدان رو با چیزه دیگه ای پُر کنیم. خواسته ی اصلی به کلی ناپدید می شه.شاید بیشتر از مشکل خواستن، مشکل فقدان داری. شاید زندگی ای باشه که توش واقعا بخوای زنده بمونی 0 1 Y.S 1402/10/28 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 18 سه ساعت پیش از اینکه تصمیم به مردن بگیرد تمام وجودش از درد حسرت تیر میکشید گویی ناامیدی و درماندگی ذهنی در تک تک اعضای بدنش نفوذ کرده بود با خود فکر کرد که حال و روز همه بدون او بهتر است و... 0 9 ایمان 1402/3/22 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 115 در نظر نورا شنا کردن هنر بود ، و اصل آن محض و ناب بودن بود ، مثل هر هنر دیگری: هر قدر روی فعالیت های هنری متمرکز شوی ، از چیز های دیگر فاصله بیشتری میگیری ، یعنی دیگر تو نیستی و تبدیل به اثری میشوی که می آفرینی. 0 7 MwBy 1403/12/22 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 55 1 6 FATi 1403/2/14 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 340 برای همه چیز بودن لازم نیست همه چیز را تجربه کنیم ؛ چون احتمالا همین حالا هم بی پایان هستیم . تا زمانی که زندهایم ، بی نهایت احتمال متفاوت برای زندگی آینده پیشِ رویمان است . 0 12 شادی حسینی 1403/4/10 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 131 درک وسعت جهان برای هیچ انسانی مقدور نیست؛ اما وقتی انسان به وسعت جهان پی می برد ، وقتی اتفاقی باعث میشود پرده ها کنار بروند و عظمت هستی را به انسان نشان دهند، خواهی نخواهی ، امید ظاهر میشود و درست مانند گل سنگی که به سخره ها می چسبد ، با سر سختی در وجود انسان ریشه می دواند . 0 4 ایمان 1402/3/18 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 107 + خب میبینی ؟ گاهی اوقات حسرت ها اصلا بر اساس واقعیت نیستن...گاهی اوقات حسرت ها همش دری وری هستن! - ولی من هنوز نفهمیدم! چرا با اینکه میدونستین، اجازه دادین وارد اون زندگی بشم؟ +چون نورا جان، گاهی برای یادگرفتن زندگی فقط باید زندگی کرد !... 0 11 حنانه علی پور 1402/6/30 The midnight library مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 143 she imagined, now, what it would be like to accept herself completely. every mistake she had ever made. every mark on her body. every dream she hadn't reached or pain she had felt. every lust or longing she had suppressed. she imagined accepting it all. the way she accepted nature. 0 9 Sunny 1403/1/6 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 216 می تونی همه چیز داشته باشی و هیج چیز حس نکنی! 0 11 Abbszde 1403/9/26 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 38 0 2 ایمان 1402/3/22 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 109 هر آدم مثل یک شهر است. نمیشود بگذاری چند چیز ناخوشایند تو را از کل شهر بیزار کند. شاید تکه هایی باشد که دوست نداشته باشی؛چند محله کثیف یا چند محله خلاف ، ولی چیزهای خوب باعث میشوند آن آدم ارزشش را داشته باشد. 0 10 مهدی سالخورده 1402/12/29 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 192 اگه همیشه به دنبال معنای زندگی بگردی ، هرگز زندگی نمی کنی . 0 3 Hermione 1403/8/25 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 46 0 5 ایمان 1402/3/24 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 301 یکی از قانون های اساسی زندگی این است: هرگز به کسی که بی دلیل با نیروهای خدماتی پایین تر از خودش بی ادب است، اعتماد نکن. 0 43 زینب قلیچ خانی 1403/7/27 کتابخانه نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 140 هر انسانی شبیه یک شهر است. نباید اجازه دهید که چند ویژگی نامطلوب یک انسان، باعث شود به کلی او را کنار بگذارید. ممکن است برخی ویژگی های او را نپسندید. همیشه چند خیابان به درد نخور در هر شهری وجود دارد؛ اما حتما چیزهای با ارزشی هم یافت می شود. 0 5 Narges 1403/8/20 کتابخانه ی نیمه شب مت هیگ 4.0 449 صفحۀ 27 _من اینجا خوشحالم. _اما نیستی. راست میگفت.بیماری روح،درونش را فاسد کرده بود.مغزش میخواست خودش را بالا بیاورد.لبخندش را بیشتر کرد. 0 1