بریده‌ای از کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی

Yukiku

Yukiku

4 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 95

مثل این بود که پیوسته با سیری یکنواخت از سراشیبی فرو می لغزم و گمان می کردم که به سوی قله صعود میکنم. و به راستی همین طور بود. در انظار مردم، در راه اعتبار و عزت بالا می‌رفتم و زندگی با همان شتاب از زیر پایم می گذشت و از من دور می شد.... تا امروز که مرگ بر درک می کوبد.

مثل این بود که پیوسته با سیری یکنواخت از سراشیبی فرو می لغزم و گمان می کردم که به سوی قله صعود میکنم. و به راستی همین طور بود. در انظار مردم، در راه اعتبار و عزت بالا می‌رفتم و زندگی با همان شتاب از زیر پایم می گذشت و از من دور می شد.... تا امروز که مرگ بر درک می کوبد.

11

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.