بریدۀ کتاب

به زبان مادری گریه می کنیم
بریدۀ کتاب

صفحۀ 88

وقتی به خط کشیدن زیر جمله‌ها عادت کنی دیگر دست خودت نیست. خط‌ها تکثیر می‌شوند. طاعون می‌شوند و سایه می‌اندازند روی کتاب. کتابی دیگر درون کتاب ظاهر می‌شود؛ یک جمهوری خودمختار. آدمی که چنین عادتی دارد به خودش می‌گوید حالا که زیر آن جمله را خط کشیدم، پس چرا زیر این یکی خط نکشم، و این یکی، و این یکی. آدمی که زیر جمله‌ها خط می‌کشد انگار نویسنده‌ی دومی می‌شود که جمله‌هایی را که دلش می‌خواسته خودش آن‌ها را بنویسد از دل کتاب بیرون می‌کشد. انگار با کتاب گلاویز می‌شود و بعضی جمله‌هایش را شکار می‌کند.

وقتی به خط کشیدن زیر جمله‌ها عادت کنی دیگر دست خودت نیست. خط‌ها تکثیر می‌شوند. طاعون می‌شوند و سایه می‌اندازند روی کتاب. کتابی دیگر درون کتاب ظاهر می‌شود؛ یک جمهوری خودمختار. آدمی که چنین عادتی دارد به خودش می‌گوید حالا که زیر آن جمله را خط کشیدم، پس چرا زیر این یکی خط نکشم، و این یکی، و این یکی. آدمی که زیر جمله‌ها خط می‌کشد انگار نویسنده‌ی دومی می‌شود که جمله‌هایی را که دلش می‌خواسته خودش آن‌ها را بنویسد از دل کتاب بیرون می‌کشد. انگار با کتاب گلاویز می‌شود و بعضی جمله‌هایش را شکار می‌کند.

4

23

(0/1000)

نظرات

عجب جستاریه این واقعا

2