بریده‌ای از کتاب آناکارنینا اثر صادق یزدانی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 508

هیچ‌کس آن‌جور که او می‌خواست غم او را نمی‌خورد. او گاهی بعد از رنجی طولانی بیش از همه‌چیز دلش می‌خواست که (گرچه از اقرار به این معنا شرم داشت) کسی برایش مثل طفل بیماری غم‌خواری کند. دلش می‌خواست مثل طفلی که ناز و نوازشش می‌کنند رویش را ببوسند یا برایش اشک بریزند و دلداری‌اش بدهند. ۹ سپتامبر، زادروز لئو تولستوی

هیچ‌کس آن‌جور که او می‌خواست غم او را نمی‌خورد. او گاهی بعد از رنجی طولانی بیش از همه‌چیز دلش می‌خواست که (گرچه از اقرار به این معنا شرم داشت) کسی برایش مثل طفل بیماری غم‌خواری کند. دلش می‌خواست مثل طفلی که ناز و نوازشش می‌کنند رویش را ببوسند یا برایش اشک بریزند و دلداری‌اش بدهند. ۹ سپتامبر، زادروز لئو تولستوی

761

39

(0/1000)

نظرات

شبیه این جمله رو تو مرگ ایوان ایلیچم داشت
1

1

Mohsen Kohestani

Mohsen Kohestani

3 روز پیش

دقیقا جملات در مورد غم و مرگ این دوتا کتاب عجیب شبیه هم بود 

1