بریده‌ای از کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 90

مثل این بود که پیوسته، با سیری یکنواخت از سراشیبی فرو میلغزم و گمان می کردم که به سوی قله صعود میکنم. و به راستی همین طور بود. در انظار مردم، در راه اعتبار و عزت بالا میرفتم و زندگی با همان شتاب از زیر پایم می‌گذشت و از من دور میشد.... تا امروز که مرگ بر درم میکوبد.

مثل این بود که پیوسته، با سیری یکنواخت از سراشیبی فرو میلغزم و گمان می کردم که به سوی قله صعود میکنم. و به راستی همین طور بود. در انظار مردم، در راه اعتبار و عزت بالا میرفتم و زندگی با همان شتاب از زیر پایم می‌گذشت و از من دور میشد.... تا امروز که مرگ بر درم میکوبد.

10

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.