بریده‌ای از کتاب یک عاشقانه ی آرام اثر نادر ابراهیمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 75

باز می‌گویم عسل: دیگر سخن گفتنِ عاشقانه، دلیل عشق نیست، آواز عاشقانه خواندن، دلیل عاشق بودن. در روزگاری که خوب‌ترین و لطیف‌ترین آهنگ‌های عاشقانه را، کسانی، کاملاً حرفه‌ای و عاشقانه می‌نوازند و به تکرار هم می‌ندازند، اما قلب‌هایشان، تهی از هر شکلی از عشق است، من وامانده‌ام که زنبورهایت را چگونه خبر کنم ... من و تو، عسل، زمانی به کشفِ عشق رسیده‌ایم که کودکانِ بی‌خیالِ بازیگوش هم، سرودهای عاشقانه را، یادگرفته‌اند که عاشقانه زمزمه کنند، با چشمانی مملو از صداقتِ صوری عشق. آنها، حتی "غمِ عشق" را هم عیناً، تقلید می‌کنند. عزیزِ من! غم عشق را. باور نمی‌کنی؟! عاشق کم است، سخنِ عاشقانه، فراوان.

باز می‌گویم عسل: دیگر سخن گفتنِ عاشقانه، دلیل عشق نیست، آواز عاشقانه خواندن، دلیل عاشق بودن. در روزگاری که خوب‌ترین و لطیف‌ترین آهنگ‌های عاشقانه را، کسانی، کاملاً حرفه‌ای و عاشقانه می‌نوازند و به تکرار هم می‌ندازند، اما قلب‌هایشان، تهی از هر شکلی از عشق است، من وامانده‌ام که زنبورهایت را چگونه خبر کنم ... من و تو، عسل، زمانی به کشفِ عشق رسیده‌ایم که کودکانِ بی‌خیالِ بازیگوش هم، سرودهای عاشقانه را، یادگرفته‌اند که عاشقانه زمزمه کنند، با چشمانی مملو از صداقتِ صوری عشق. آنها، حتی "غمِ عشق" را هم عیناً، تقلید می‌کنند. عزیزِ من! غم عشق را. باور نمی‌کنی؟! عاشق کم است، سخنِ عاشقانه، فراوان.

22

(0/1000)

نظرات

خیلی درسته این متن و خیلی عجیب👌

2

بسیار متن زیبا و قابل تاملی بود و چقدر نادر ابراهیمی لطیف از عشق سخن میگه 

1