بریده‌ای از کتاب اعتراف اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی

hanieh

hanieh

1403/2/30

بریدۀ کتاب

صفحۀ 89

دریافتم که اگر می‌خواهم زندگی و معنای آن را درک کنم باید به جای انگل وار زیستن زندگی حقیقی را از سر بگذرانم و با پذیرفتن آن معنایی که بشر راستین به زندگی می‌دهد با این زندگی درمیزم و آن را بیازمایم خداجویی گفتم که این خداجویی احساس بود نه استدلال عقلی زیرا از جریان اندیشه‌های من سرچشمه نمی‌گرفت بلکه از قلبم برمی‌خاست این احساس ترس بود احساس یتیم بودن تنهایی در میان جهانی که سراسر بیگانه است و امید به یاری کسی دیگر

دریافتم که اگر می‌خواهم زندگی و معنای آن را درک کنم باید به جای انگل وار زیستن زندگی حقیقی را از سر بگذرانم و با پذیرفتن آن معنایی که بشر راستین به زندگی می‌دهد با این زندگی درمیزم و آن را بیازمایم خداجویی گفتم که این خداجویی احساس بود نه استدلال عقلی زیرا از جریان اندیشه‌های من سرچشمه نمی‌گرفت بلکه از قلبم برمی‌خاست این احساس ترس بود احساس یتیم بودن تنهایی در میان جهانی که سراسر بیگانه است و امید به یاری کسی دیگر

3

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.