بریده‌ای از کتاب زن خوراکی اثر مارگارت اتوود

بریدۀ کتاب

صفحۀ 33

زن او در ماه می آخر سال دوم با جو بتس ازدواج کرد. آن اوایل به نظرم زوج ایده آلی بودند. جو آن زمان فارغ التحصیل شده بود و تقریباً هفت سال بزرگتر از کلارا بود مردی بلندقد پُرمو و کمی خمیده که همیشه حامی و مواظب کلارا بود. رفتارهای عاشقانه شان قبل از ازدواج گاهی بیش از حد آرمانی بود؛ مثلاً انتظار میرفت جو کتش را به خاطر او در بیاورد و روی زمین گل آلود بیندازد یا خم شود و چکمه های لاستیکی کلارا را ببوسد. بچه ها ناخواسته بودند؛ کلارا اولین بارداری را با تعجب از اینکه چطور چنین اتفاقی برایش افتاده قبول کرد و دومی را با ترس و بی‌میلی پذیرفت؛ الان که برای بار سوم باردار شده غمگین است اما خُب با اعتقاد به سرنوشت سومین بار را هم پذیرفته است. این گونه بچه هایش را توصیف میکرد انگلهای دریایی که دورتادور کشتی را میپوشانند و صدفهای چسبناکی که به سنگ می چسبند.

زن او در ماه می آخر سال دوم با جو بتس ازدواج کرد. آن اوایل به نظرم زوج ایده آلی بودند. جو آن زمان فارغ التحصیل شده بود و تقریباً هفت سال بزرگتر از کلارا بود مردی بلندقد پُرمو و کمی خمیده که همیشه حامی و مواظب کلارا بود. رفتارهای عاشقانه شان قبل از ازدواج گاهی بیش از حد آرمانی بود؛ مثلاً انتظار میرفت جو کتش را به خاطر او در بیاورد و روی زمین گل آلود بیندازد یا خم شود و چکمه های لاستیکی کلارا را ببوسد. بچه ها ناخواسته بودند؛ کلارا اولین بارداری را با تعجب از اینکه چطور چنین اتفاقی برایش افتاده قبول کرد و دومی را با ترس و بی‌میلی پذیرفت؛ الان که برای بار سوم باردار شده غمگین است اما خُب با اعتقاد به سرنوشت سومین بار را هم پذیرفته است. این گونه بچه هایش را توصیف میکرد انگلهای دریایی که دورتادور کشتی را میپوشانند و صدفهای چسبناکی که به سنگ می چسبند.

5

(0/1000)

نظرات

چه توصیف......🤌🤌🤌
چطور می‌تونه راجع به بچه هاش اینطور بگه؟🤨
زنیکه😒
1

2

زنک از یه گونی سیب زمنی بی خاصیت تره😒 

1