بریدۀ کتاب
1403/9/10
صفحۀ 244
. بین راه که میرفتیم گفتم آقای دکتر، من یه پارتی خیلی قوی دارم.» گفت: «کیه؟» فکر میکرد من حالا میگویم فلان وزیر یا کس دیگر. گفتم: «من مادری دارم که با هم تو یه خونه هستیم صبح به صبح که می آم طبقه پایین و میخوام برم بیرون سلامی میکنم و میگم حاج خانم کاری نداری؟ دست بلند میکنه و برایم دعا میکنه که الهی موفق باشید سالم باشید. دعا رو رها نمیکنه تا از در بیرون برم. مطمئنم تا برگشتنم هم .همینه یا نماز میخونه یا مشغول دعاست. دوباره شب که برمی گردم دست به دعاست.این پارتی منه و دعای مادر پارتی خیلی خوبیه.😭🥺
. بین راه که میرفتیم گفتم آقای دکتر، من یه پارتی خیلی قوی دارم.» گفت: «کیه؟» فکر میکرد من حالا میگویم فلان وزیر یا کس دیگر. گفتم: «من مادری دارم که با هم تو یه خونه هستیم صبح به صبح که می آم طبقه پایین و میخوام برم بیرون سلامی میکنم و میگم حاج خانم کاری نداری؟ دست بلند میکنه و برایم دعا میکنه که الهی موفق باشید سالم باشید. دعا رو رها نمیکنه تا از در بیرون برم. مطمئنم تا برگشتنم هم .همینه یا نماز میخونه یا مشغول دعاست. دوباره شب که برمی گردم دست به دعاست.این پارتی منه و دعای مادر پارتی خیلی خوبیه.😭🥺
محمدپور
1403/9/10
1