بریده‌ای از کتاب مرگ ایوان ایلیچ اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی

شب

شب

1404/4/18

بریدۀ کتاب

صفحۀ 93

(یعنی چه آیا به راستی باید مرد؟) و ندای درونش جواب میداد :(بله حقیقت است و باید مرد.) میپرسید(ولی آخر این همه رنج برای چیست؟) و ندا جواب میداد :(دلیلی نیست! برای هیچ!) و همین.

(یعنی چه آیا به راستی باید مرد؟) و ندای درونش جواب میداد :(بله حقیقت است و باید مرد.) میپرسید(ولی آخر این همه رنج برای چیست؟) و ندا جواب میداد :(دلیلی نیست! برای هیچ!) و همین.

2

0

(0/1000)

نظرات

شب

شب

1404/4/18

(دوستان من صفحه کتاب رو یادم نیست) 

1