بریده‌ای از کتاب یک بغل گرم برفی اثر مسعود ملک یاری

178

19

(0/1000)

نظرات

بچه که بودم فکر میکردم میشه ابرا رو کرد تو شیشه و برا خودت نگه داشت و همیشه دلم میخواست برم جایی که همیشه برف میاد و  ادم برفیا اب نمیشن تا هر صبح به ذوق ساختن ادم برفی مدرسه ها تعطیل باشن …
1

3

عزززیزم چه آرزوهای قشنگی 🥹🥹😍 

0