بریدۀ کتاب
2 روز پیش
4.1
10
صفحۀ 14
صحبت های حاجی که تمام شد یک روحانی از اهل تسنن وارد جلسه شدند.بعد به خاطر سوالی که من پرسیدم بحثی شد و من به امام علی ع قسم خوردم! آن روحانی عصبانی شد و رفت بیرون. حاجی هم برگشت و با عصبانیت گفت خواهر, من تا حالا برای شما قصه می گفتم? برای من خیلی گران تمام شد , بین همه خواهرها و برادرها که آن جا بودند. از جلسه آمدم بیرون, بغض هم کرده بودم. در آن لحظه آرزو داشتم برگردم اصفهان ولی جرات نداشتم.
صحبت های حاجی که تمام شد یک روحانی از اهل تسنن وارد جلسه شدند.بعد به خاطر سوالی که من پرسیدم بحثی شد و من به امام علی ع قسم خوردم! آن روحانی عصبانی شد و رفت بیرون. حاجی هم برگشت و با عصبانیت گفت خواهر, من تا حالا برای شما قصه می گفتم? برای من خیلی گران تمام شد , بین همه خواهرها و برادرها که آن جا بودند. از جلسه آمدم بیرون, بغض هم کرده بودم. در آن لحظه آرزو داشتم برگردم اصفهان ولی جرات نداشتم.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.