بریده‌ای از کتاب همه ی آنان از خدایان بودند: رستگاری اثر امین فرد

وایولت

وایولت

1404/6/11 - 17:34

بریدۀ کتاب

صفحۀ 459

هیچ وقت هم با تنهایی مشکل نداشت. به خوبی زندگی اش را می گذراند؛ اما همیشه در راهی که به تنهایی طی می‌کرد، دوست داشت کسی هم عقیده او هم‌گامش شود.

هیچ وقت هم با تنهایی مشکل نداشت. به خوبی زندگی اش را می گذراند؛ اما همیشه در راهی که به تنهایی طی می‌کرد، دوست داشت کسی هم عقیده او هم‌گامش شود.

92

14

(0/1000)

نظرات

وایولت

وایولت

1404/6/11 - 17:34

تنهایی یه چیزه، عادت به تنهایی چیز دیگه!
3

2

آبیِ‌کبود

آبیِ‌کبود

1404/6/12 - 17:28

کاش هیچکس به تنهایی عادت نکنه :) 

1

وایولت

وایولت

1404/6/12 - 18:07

نقش اصلی این کتاب مردیه که بخاطر اعمال پدرش از تو ۶ سالگی از اجتماع طرد شده و تا ۳۵ سالگی همراه برادرش تنهایی زندگی کردن(به توصیف کتاب حتی با برادرش هم  احساس تنهایی میکرده، چون شخصیت‌هاشون خیلی متفاوته) تا اینکه بنا به دلایلی خونشون رو ترک میکنن و داخل سفرشون یه دختر همراهشون میشه، اینجا نویسنده داره حس خوب نقش اصلی از حضور اون دختر رو توصیف میکنه:)
پ.ن:ظاهرا خود نویسنده شیپ‌شون نمیکنه ولی ما فن‌ها این دو نفر رو شیپ می‌کنیم😂😂😂
@abi_kabood3 

2

آبیِ‌کبود

آبیِ‌کبود

1404/6/12 - 19:51

اگه دقیقاً همینجوری باشه که شما تعریف کردی حتی منی که کتاب رو نخوندم هم اینارو شیپ می‌کنم 👀😂
@msr86 

1