بریده‌ای از کتاب ژنرال: خاطرات شهید حاج قاسم سلیمانی اثر محمد مردانیان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

زمانی بود که حاج قاسم در سیستان و بلوچستان درگیر اشرار مسلح بود، یکی از سرکرده‌‌های اشرار شخصی معروف به عیدوک بود. حاج قاسم میگفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشون بدم. آقا خوشحال شدند. بعد فرمودند: چطور اونو گرفتید؟ گفتم: باهاش قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم. آقا فرمودند: یعنی بهش امان دادید، بعد دستگیرش کردید؟! همین الان برید و آزادش کنید. عرض کردم: آقا آزادش کنیم؟ فرمودند: بله، شما بهش تامین دادید اومده؛ اسلام اجازه‌ی چنین کاری نمیده. از همونجا مستقیم رفتم زندان. به عیدوک گفتم: مقام معظم رهبری حکم به آزادیت دادند. باور نمی‌کرد. گفت: من از زندان بیرون نمی‌رم. وقتی فهمید خبر درسته، از مریدای آقا شد و همکاری موثری با ما کرد‌.

زمانی بود که حاج قاسم در سیستان و بلوچستان درگیر اشرار مسلح بود، یکی از سرکرده‌‌های اشرار شخصی معروف به عیدوک بود. حاج قاسم میگفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشون بدم. آقا خوشحال شدند. بعد فرمودند: چطور اونو گرفتید؟ گفتم: باهاش قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم. آقا فرمودند: یعنی بهش امان دادید، بعد دستگیرش کردید؟! همین الان برید و آزادش کنید. عرض کردم: آقا آزادش کنیم؟ فرمودند: بله، شما بهش تامین دادید اومده؛ اسلام اجازه‌ی چنین کاری نمیده. از همونجا مستقیم رفتم زندان. به عیدوک گفتم: مقام معظم رهبری حکم به آزادیت دادند. باور نمی‌کرد. گفت: من از زندان بیرون نمی‌رم. وقتی فهمید خبر درسته، از مریدای آقا شد و همکاری موثری با ما کرد‌.

93

9

(0/1000)

نظرات

روی صحت روایت اطمینان دارین؟
من تا اونجایی که یادمه روایت دیگه‌ای رو شنیده بودم که اون حرف رو حاج قاسم زدن و حتی بامری هم خیلی خوش آتیه نبود.
مستند عیدوک رو ندیدم. امسال اکران شده و شاید دقیق‌تر گفته باشه.
2

0

متن کتابه. تا به حال نشنیده بودم این روایت رو...
بامری؟ 

0

بله
عیدوک بامری
@faatemeabbasi 

1