بریده‌ای از کتاب راز اسب های توی آینه اثر مگان شپرد

Maryam 🌱

Maryam 🌱

1403/8/3

بریدۀ کتاب

صفحۀ 11

هر وقت بابا سر به سرم می گذارد و می پرسد چرا اینقدر تودارم، مامان با لبخند سرش را از روی کتاب بلند میکند و می گوید:«دست از سرش بردار، بیل. آدم های ساکت رازی توی وجودشون دارن. آب های راکد جریان عمیق تری دارن.»

هر وقت بابا سر به سرم می گذارد و می پرسد چرا اینقدر تودارم، مامان با لبخند سرش را از روی کتاب بلند میکند و می گوید:«دست از سرش بردار، بیل. آدم های ساکت رازی توی وجودشون دارن. آب های راکد جریان عمیق تری دارن.»

2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.