قرار گرفتن سیاهی هایی مثل جنگ و بیماری، در کنار سفیدی هایی مثل اسب ها و مدادرنگی های آنا، یه تضاد کلی ایجاد کرد که بینهایت دوستش داشتم.
استفاده از رنگ ها تو جاهای مختلف داستان، تونست کمک شایانی به تصویر سازی ذهنیم بکنه و این تجربه رو شیرین تر کنه.
لطافت کودکانه برای بیان شرایط جنگی و بیمارستان، وای که فوق العاده بود. جریان عمیق احساسات در وجود یه بچه ، ساده، زیبا و ملموس بیان شده بود.
میخوام بارها بخونمش تا شاید منم اسب های بالدار رو تو آینه خونه ببینم.