بریدۀ کتاب
1403/8/15
3.5
11
صفحۀ 33
مادر برایش چای آورده، اما هرچه نازش را میکشد در را باز نمیکند. بابا خودش وقتی سرحال باشد میخواند: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است زندگی خوبه با چای؛ چایی بدون سیگار» تعجب میکنم که حاضر شده از خیر چای بگذرد!
مادر برایش چای آورده، اما هرچه نازش را میکشد در را باز نمیکند. بابا خودش وقتی سرحال باشد میخواند: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است زندگی خوبه با چای؛ چایی بدون سیگار» تعجب میکنم که حاضر شده از خیر چای بگذرد!
(0/1000)
نظرات
1403/8/16
البته من این طور شنیده بودم: سیگار بعد چایی، چایی بعد سیگار! البته خدا همهی ما رو هدایت کنه...
1
1
1403/8/16
1