بریدۀ کتاب

توران تور
بریدۀ کتاب

صفحۀ 33

مادر برایش چای آورده، اما هرچه نازش را می‌کشد در را باز نمی‌کند. بابا خودش وقتی سرحال باشد می‌خواند: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است زندگی خوبه با چای؛ چایی بدون سیگار» تعجب می‌کنم که حاضر شده از خیر چای بگذرد!

مادر برایش چای آورده، اما هرچه نازش را می‌کشد در را باز نمی‌کند. بابا خودش وقتی سرحال باشد می‌خواند: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است زندگی خوبه با چای؛ چایی بدون سیگار» تعجب می‌کنم که حاضر شده از خیر چای بگذرد!

190

17

(0/1000)

نظرات

والا من هم از هرکسی که حاضر می‌شود از خیر چای بگذرد تعجب می‌کنم!😉🙄

5

البته من این طور شنیده بودم:
سیگار بعد چایی، چایی بعد سیگار! البته خدا همه‌ی ما رو هدایت کنه...
1

1

خدا هدایت کند را خوب آمدید!😊
من هم مثل شما شنیده بودم. از قضا بابای داستان هم سیگاری است و راوی که دخترش باشد سر همین سیگار کشیدنش باهاش دعوا دارد.
فکر کنم بابت بدآموزی احتمالی -چون به هر حال رمان نوجوان است دیگر- این شکلی عوضش کرده آقای نویسنده. 

1