بریده‌ای از کتاب انجمن زیرشیروانی اثر ارنست کرویدر

باوان

باوان

1403/11/16

بریدۀ کتاب

صفحۀ 126

«چطور می‌تونم بمیرم، وقتی زنده نیستم؟» «زندگی خواهی کرد، زندگی می‌کنی.» «زندگی می‌کنم، چون عاشقم.» «فراموش کن. مرده‌های اینجا فراموش نمی‌کنن. می‌بینی باد چطور توی برگ‌ها افتاده؟ عشق رو هم همین‌جور باد می‌بره.» «چیزی هست که به باد نره؟» «دل خود محفوظ دار که زندگی از آن می‌جوشد.» «محفوظ نگه می‌دارم.» گفتم: «محفوظ نگه دار از خشم و جنون، از صاعقهٔ ظلمت که به لب‌ها می‌خوره، وقتی فراموشی رو می‌نوشن.»

«چطور می‌تونم بمیرم، وقتی زنده نیستم؟» «زندگی خواهی کرد، زندگی می‌کنی.» «زندگی می‌کنم، چون عاشقم.» «فراموش کن. مرده‌های اینجا فراموش نمی‌کنن. می‌بینی باد چطور توی برگ‌ها افتاده؟ عشق رو هم همین‌جور باد می‌بره.» «چیزی هست که به باد نره؟» «دل خود محفوظ دار که زندگی از آن می‌جوشد.» «محفوظ نگه می‌دارم.» گفتم: «محفوظ نگه دار از خشم و جنون، از صاعقهٔ ظلمت که به لب‌ها می‌خوره، وقتی فراموشی رو می‌نوشن.»

929

38

(0/1000)

نظرات

ذخیره‌اش کردم مرسی که گذاشتیش
1

1

باوان

باوان

1403/11/16

خواهش می‌کنم ❣️ 

1