بریدۀ کتاب
1402/9/10
4.7
10
صفحۀ 384
دم دروازه کوفه (دختر علی، دختر فاطمه اینجا تجلی میکند) این زن باشخصیت که در عین حال زن باقی ماند و گرانبها، خطابهای میخواند. راویان چنین نقل کردهاند که در یک موقع خاصی زینب موقعیت را تشخیص داد: «وَ قَدْ اوْمَأَتْ» دختر علی یک اشاره کرد. عبارت تاریخ این است: «وَ قَدْ أَوْمَأَتْ الَی الناسِ انْ اسْکتوا فَارْتَدَّتِ الْانْفاسُ وَ سَکنَتِ الأجْراسُ» [1] یعنی درآن هیاهو و غلغله که اگر دهل میزدند صدایش به جایی نمیرسید، گویی نفسها در سینهها حبس شد و صدای زنگها و هیاهوها خاموش گشت، مرکبها هم ایستادند (آدمها که میآیستادند، قهراً مرکبها هم میآیستادند). خطبهای خواند. راوی گفت: «وَ لَمْ ارَ وَاللهِ خَفِرَةً قَطُّ انْطَقَ مِنْها» [2]. این «خَفِره» خیلی ارزش دارد. «خَفِره» یعنی زن باحیا. این زن نیامد مثل یک زن بیحیا حرف بزند. زینب آن خطابه را در نهایت عظمت القاء کرد. در عین حال دشمن میگوید: «وَلَمْ ارَ وَاللهِ خَفِرَةً قَطُّ انْطَقَ مِنْها» یعنی آن حیای زنانگی از او پیدا بود. شجاعت علی با حیای زنانگی درهم آمیخته بود. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص384
دم دروازه کوفه (دختر علی، دختر فاطمه اینجا تجلی میکند) این زن باشخصیت که در عین حال زن باقی ماند و گرانبها، خطابهای میخواند. راویان چنین نقل کردهاند که در یک موقع خاصی زینب موقعیت را تشخیص داد: «وَ قَدْ اوْمَأَتْ» دختر علی یک اشاره کرد. عبارت تاریخ این است: «وَ قَدْ أَوْمَأَتْ الَی الناسِ انْ اسْکتوا فَارْتَدَّتِ الْانْفاسُ وَ سَکنَتِ الأجْراسُ» [1] یعنی درآن هیاهو و غلغله که اگر دهل میزدند صدایش به جایی نمیرسید، گویی نفسها در سینهها حبس شد و صدای زنگها و هیاهوها خاموش گشت، مرکبها هم ایستادند (آدمها که میآیستادند، قهراً مرکبها هم میآیستادند). خطبهای خواند. راوی گفت: «وَ لَمْ ارَ وَاللهِ خَفِرَةً قَطُّ انْطَقَ مِنْها» [2]. این «خَفِره» خیلی ارزش دارد. «خَفِره» یعنی زن باحیا. این زن نیامد مثل یک زن بیحیا حرف بزند. زینب آن خطابه را در نهایت عظمت القاء کرد. در عین حال دشمن میگوید: «وَلَمْ ارَ وَاللهِ خَفِرَةً قَطُّ انْطَقَ مِنْها» یعنی آن حیای زنانگی از او پیدا بود. شجاعت علی با حیای زنانگی درهم آمیخته بود. استاد مطهری، حماسه حسینی، ج 1، ص384
0
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.