بریدهای از کتاب جنگ و صلح اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی
1404/4/16
صفحۀ 121
شاید در مورد خودت حق با تو باشد ولی هر کس با دید خودش زندگی میکند. تو برای خودت زندگی میکردی و میگویی که چیزی نمانده بود که زندگیت تباه شود، و خوشبختی را وقتی شناختی که شروع کردی برای دیگران زندگی کنی، ولی کار من درست عکس این بود. هدف من در زندگی کسب افتخار بود، ولی خوب مگر افتخار چیست؟ همان عشق به دیگران است. میل به خدمت به آنها برای لذت بردن از ستایش آنها بله من برای دیگران زندگی میکردم و زندگیم را نه مثل تو که میگویی نزدیک بود تباه شود، بلکه به قطع و یقین تباه کردم و از زمانی اندک آرامشی یافتهام که برای خودم زندگی میکنم.
شاید در مورد خودت حق با تو باشد ولی هر کس با دید خودش زندگی میکند. تو برای خودت زندگی میکردی و میگویی که چیزی نمانده بود که زندگیت تباه شود، و خوشبختی را وقتی شناختی که شروع کردی برای دیگران زندگی کنی، ولی کار من درست عکس این بود. هدف من در زندگی کسب افتخار بود، ولی خوب مگر افتخار چیست؟ همان عشق به دیگران است. میل به خدمت به آنها برای لذت بردن از ستایش آنها بله من برای دیگران زندگی میکردم و زندگیم را نه مثل تو که میگویی نزدیک بود تباه شود، بلکه به قطع و یقین تباه کردم و از زمانی اندک آرامشی یافتهام که برای خودم زندگی میکنم.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.