بریده‌ای از کتاب آشنایی با قرآن (تفسیر سوره های الرحمن، واقعه، حدید، حشر و ممتحنه) اثر مرتضی مطهری

حامد

حامد

1404/4/26

بریدۀ کتاب

صفحۀ 177

علامه حلّی می‌گوید من یازده سال با خواجه ‏نصیرالدین طوسی زندگی کردم، یک مباح از او ندیدم. نه اینکه یک آدم دوری‏‌گزین از همه چیز بود، بلکه آنچنان کارش را تنظیم کرده بود که همه کارها برایش یا واجب می‌شد یا مستحب. اگر می‌خوابید آن خواب برایش مباح نبود، حتماً مستحب بود، چون در وقتی می‌خوابید که به خواب نیاز داشت. اگر غذا می‌خورد، آن غذا را وقتی می‌خورد و آنچنان می‌خورد که آن غذا را باید می‌خورد، خوردنش بر او واجب یا حداقل مستحب بود؛ و لباس که می‏پوشید و حرف که می‌‏زد [همین‌طور.] یک کلمه حرفش حساب داشت. حرفی که هیچ اثر نداشت نمی‌گفت. پس او حرف مباح نداشت؛ حرفی که می‌گفت یا واجب بود یا مستحب. البته بالاتر از این، این است که انسان تقوا داشته باشد حتی از غیر خدا، تقوا داشته باشد از توجه به غیر خدا، تقوا داشته باشد از غفلت خدا. اینها همه مراتب تقواست. این است که در قرآن مراتب [برای تقوا] ذکر شده است.

علامه حلّی می‌گوید من یازده سال با خواجه ‏نصیرالدین طوسی زندگی کردم، یک مباح از او ندیدم. نه اینکه یک آدم دوری‏‌گزین از همه چیز بود، بلکه آنچنان کارش را تنظیم کرده بود که همه کارها برایش یا واجب می‌شد یا مستحب. اگر می‌خوابید آن خواب برایش مباح نبود، حتماً مستحب بود، چون در وقتی می‌خوابید که به خواب نیاز داشت. اگر غذا می‌خورد، آن غذا را وقتی می‌خورد و آنچنان می‌خورد که آن غذا را باید می‌خورد، خوردنش بر او واجب یا حداقل مستحب بود؛ و لباس که می‏پوشید و حرف که می‌‏زد [همین‌طور.] یک کلمه حرفش حساب داشت. حرفی که هیچ اثر نداشت نمی‌گفت. پس او حرف مباح نداشت؛ حرفی که می‌گفت یا واجب بود یا مستحب. البته بالاتر از این، این است که انسان تقوا داشته باشد حتی از غیر خدا، تقوا داشته باشد از توجه به غیر خدا، تقوا داشته باشد از غفلت خدا. اینها همه مراتب تقواست. این است که در قرآن مراتب [برای تقوا] ذکر شده است.

19

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.