بریدهای از کتاب عشق خدا، چرایی و چگونگی اثر محمدحسن وکیلی
1402/12/19
صفحۀ 33
انسان باید دیگران را به خاطر خدا دوست داشته باشد؛ علامتِ اینکه دیگران را به خاطر خدا دوست میداریم، این است که سرِ دوراهیها، محبّت زن و فرزند و مال و دارایی و امثال اینها را فدای محبّت خدای متعال میکند. آنجایی که خدا میگوید این بچهات را به میدان جهاد بفرست، با جان و دل میفرستد. اشک میریزد ولی قلبش آرام است. امّا کسی که فرزندش را در عَرضِ خدا دوست دارد،در چنین مواقعی دلش میلرزد و چه بسا از فرزندش نمیگذرد. مؤمن با این نگاه، هر چیی که یک ارتباطی با خدا دارد را دوست میدارد؛ مجنون دَر و دیوارِ محلّۀ لیلی را میبوسید. به او میگفتند چرا در و دیوار را میبوسی؟ در جواب میگفت: به خاطر عشق و محبّتی که به لیلی دارم، در و دیوار محلّۀ او را هم دوست دارم. حتّی تپههای اطراف منزلِ او را هم دوست دارم. مؤمن وقتی محبّت خدا در قلبش میآید، زمزمۀ زیر لبش هم این شعر سعدی است: به جهان خرّم از آنم که جهانْ خرّم ازوست عاشقم بر همهْ عالَم که همهْ عالَم ازوست چون همۀ عالَم را آینۀ خدا میبیند، همۀ عالَم را دوست میدارد، امّا به خاطر خدا و تا جایی که خدا دوست دارد. اگر هم خدا گفت این آینه را بشکن، درنگ نمیکند و آن را رها میکند. بنابراین، باید در کلّ زندگی خود یک تجدیدنظر اسای داشته باشیم. هر چه هدف و خواسته داریم، فهرست کرده و از بین آنها هر کدام که به خاطر خداست را نگه داشته و در جهت خداوند جهتدهی نماییم و بقیّه را رها کنیم و دور بریزیم. اگر بدانیم همهکارۀ عالَمْ خداست و همهچیز در دست اوست، هیچ چیزی را در غیر راستای او طلب نمیکنیم. ما از تو به غیر از تو نداریم تمنّا حلوا به کسی ده که محبّت نچشیده
انسان باید دیگران را به خاطر خدا دوست داشته باشد؛ علامتِ اینکه دیگران را به خاطر خدا دوست میداریم، این است که سرِ دوراهیها، محبّت زن و فرزند و مال و دارایی و امثال اینها را فدای محبّت خدای متعال میکند. آنجایی که خدا میگوید این بچهات را به میدان جهاد بفرست، با جان و دل میفرستد. اشک میریزد ولی قلبش آرام است. امّا کسی که فرزندش را در عَرضِ خدا دوست دارد،در چنین مواقعی دلش میلرزد و چه بسا از فرزندش نمیگذرد. مؤمن با این نگاه، هر چیی که یک ارتباطی با خدا دارد را دوست میدارد؛ مجنون دَر و دیوارِ محلّۀ لیلی را میبوسید. به او میگفتند چرا در و دیوار را میبوسی؟ در جواب میگفت: به خاطر عشق و محبّتی که به لیلی دارم، در و دیوار محلّۀ او را هم دوست دارم. حتّی تپههای اطراف منزلِ او را هم دوست دارم. مؤمن وقتی محبّت خدا در قلبش میآید، زمزمۀ زیر لبش هم این شعر سعدی است: به جهان خرّم از آنم که جهانْ خرّم ازوست عاشقم بر همهْ عالَم که همهْ عالَم ازوست چون همۀ عالَم را آینۀ خدا میبیند، همۀ عالَم را دوست میدارد، امّا به خاطر خدا و تا جایی که خدا دوست دارد. اگر هم خدا گفت این آینه را بشکن، درنگ نمیکند و آن را رها میکند. بنابراین، باید در کلّ زندگی خود یک تجدیدنظر اسای داشته باشیم. هر چه هدف و خواسته داریم، فهرست کرده و از بین آنها هر کدام که به خاطر خداست را نگه داشته و در جهت خداوند جهتدهی نماییم و بقیّه را رها کنیم و دور بریزیم. اگر بدانیم همهکارۀ عالَمْ خداست و همهچیز در دست اوست، هیچ چیزی را در غیر راستای او طلب نمیکنیم. ما از تو به غیر از تو نداریم تمنّا حلوا به کسی ده که محبّت نچشیده
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.