بریده‌ای از کتاب اعتراف اثر لی یف نیکالایویچ تولستوی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

اگر همانند انسانی بودم که در جنگل زندگی می‌کند و می‌داند راه خروجی از این جنگل وجود ندارد، آنگاه می‌توانستم زندگی کنم؛ ولی من همانند انسانی بودم که در جنگل گم شده و از اینکه گم شده وحشت کرده و به هر سو می‌شتابد و می‌خواهد راهش را پیدا کند،‌ و با آنکه می‌داند هر گامش بیشتر او را گمگشته می‌کند، ولی از حرکت هم نمی‌تواند دست بردارد.

اگر همانند انسانی بودم که در جنگل زندگی می‌کند و می‌داند راه خروجی از این جنگل وجود ندارد، آنگاه می‌توانستم زندگی کنم؛ ولی من همانند انسانی بودم که در جنگل گم شده و از اینکه گم شده وحشت کرده و به هر سو می‌شتابد و می‌خواهد راهش را پیدا کند،‌ و با آنکه می‌داند هر گامش بیشتر او را گمگشته می‌کند، ولی از حرکت هم نمی‌تواند دست بردارد.

48

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.