این کتاب یک تراژدی درباره یک ملکه سنگدل و بی رحم است به طوری که آخرین جمله کتاب دستور ملکه به جلادش است که میگه "سرش را بزنید."
اما فقط کسایی گذشته این ملکه بی رحم رو ميدونند که این کتاب رو خواندن.کسایی که گذشته ملکه سرزمین قلب هارو ميدونند که عاشق دلقک دربار بوده و به اجبار همسر پادشاه میشه...و در آخر داستان خودش شاهد این است که دلقک دربار و عشقش با تبری که بر گردنش خورده بی جون و غرق خون روی زمین میفته و آخرین جمله رو به قاتل دلقک اینه که سرش را بزنید.
این کتاب یک کتاب خیلی خوب تو ژانر عاشقانه هست و ارزش خوندن رو خیلی داره به طوری که اگه دوباره فرصتش پیش بیاد برای بار دوم خودم کتاب رو از اول میخونم.
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.