🕊 قصه‌ای نمادین درباره‌ی صلح...
🗺 ماجرای دو سرزمین به نام‌های شیدمه و شیدفر.
مردم شیدمه دامداری می‌کردند و مردم شیدفر کشاورزی...
همه چیز خوب بود و آن‌ها به خوبی و خوشی زندگی می‌کردند و با هم در تعامل بودند.
تنها یک مشکل وجود داشت؛ دیو خشکسالی! که آن هم توسط پهلوانان که نگهبانان آب بودند، زندانی شده بود.
همه چیز خوب بود تا این که روزی  کاروانی رنگ به رنگ و عجیب و غریب وارد بازار شد...
✨ «افسانه آشتی» از فرهنگ برایمان می‌گوید؛ از هویت هر ملت، از تهاجمات فرهنگی، تفرقه، از جنگ و  صلح!
      

        اگر یک روز صبح، از خانه بیرون بیایید و ببینید یک‌ گلوله‌ی سبز خاردار جلوی در خانه‌تان است، چه‌ کار می‌کنید؟ اگر فردای آن روز از داخل آن گلوله‌ی سبز، یک موجود پشمالوی سفید بیرون بیاید و شما را مامان صدا بزند، چی؟
همه‌ی این‌ها برای اُتو سنجابه اتفاق می‌افتد و او همه‌ی تلاشش را می‌کند که مامان واقعی موجود عجیب و غریب را پیدا کند. موجودی که روز به روز بزرگ‌تر می‌شود و گاهی به خاطر بزرگی‌اش، باعث خراب شدن وسایل خانه می‌شود. اما همین موجود عجیب و خرابکار، وقتی اتو خسته‌ به خانه برمی گردد، همه جا را تمیز کرده و برای اتو یک سوپ خوشمزه پخته. شاید بتواند کارهای بزرگ‌تری هم انجام بدهد. به نظر شما، اتو با این موجود عجیب چکار می‌کند؟
«به من نگو مامان» داستانی فانتزی است که با قصه‌ی جذاب و تصاویر دوست داشتنی‌اش، مخاطب را تا پایان با خودش همراه می‌کند.
      

        حتماً شما هم مثل دودو کرمه، خانه‌تان را دوست دارید؛ اما گاهی خانه‌ی دوست داشتنی‌تان را ترک می‌کنید و برای کشف دنیا به سفر می‌روید. شاید هم مثل دودو، همان اول راه، نقشه‌‌تان سوراخ بشود و سفر سه روزه‌تان، سی روز طول بکشد. آن وقت اگر موقع برگشتن، خانه‌تان سر جایش نباشد چی؟!
یعنی چه اتفاقی برای خانه‌ی سیبی دودو افتاده؟!🍎
در این کتاب، فرهاد حسن زاده از وابستگی‌ها برایمان می‌گوید؛ از ناپایداری دنیا...
      

        خانواده‌‌ی کرم‌ها می‌خواهند برای اولین بار، عکس دسته جمعی بگیرند و عکسشان را به دیوار خانه شان بزنند. اما آن‌ها مثل سنجاب‌ها دندان ندارند که موقع لبخند زدن معلوم شود و عکسشان را زیبا کند. مثل گربه، موی قشنگ ندارند و مثل خانواده‌ی پروانه‌ها رنگارنگ نیستند. پس چکار کنند که عکس خانوادگی‌شان زیبا و خاص بشود؟ داستانی بسیار جذاب و کودکانه با موضوع خانواده و هویت. طرح بسیار جالبی داشت و گره گشایی خیلی خلاقانه بود.
      

        این کتاب شامل سه داستان است. ماجراهایی که امیرعلی با مادربزرگش، ننه گلاب رقم می‌زند. هرکدام از داستان‌ها، موضوع و ماجرای خاص خودش را دارد(موضوع داستان اول: محیط زیست، داستان دوم: اسراف، داستان سوم: اهمیت نظم و وقت شناسی). هر سه داستان با تشکر ننه گلاب از خدا تمام می‌شود‌. فضای کودکانه و دلنشینی دارد.
      

        داستان بچه حلزونی به اسم زون جون است که پدر و مادرش را در جنگ از دست داده و لاکش را هم خانم کلاغ بدجنس از او گرفته است. زون جون مهاجرت می‌کند و به جای دیگری می‌رود. آن جا با یک بچه سنجاب به اسم جابو دوست می‌شود. موضوع این کتاب، جنگ و مهاجرت است و به آسیب‌های جنگ برای کودکان اشاره می‌کند. در کل، فضای کتاب و‌ حتی تصاویر خیلی غم انگیز هستند. از نقاط قوت داستان می‌شود به تخیل زبانی آن اشاره کرد. چون زون جون اهل جای دیگری است، زبانش با جابو متفاوت است و نویسنده این تفاوت زبان را خلاقانه نشان داده است.
      

        داستان درباره‌ی بچه خرگوشی به نام برایدن است. برایدن از قوانین موجود در خانه‌شان خسته شده. او فکر می‌کند زندگی کردن با دوستانش راحت‌تر است و بی‌نظمی و بی قانونی باعث می‌شود زندگی بهتری داشته باشد.
موضوع این کتاب، خانواده است💗