هفده سال داشتم.در بهار زندگی ام بودم.
اوایل انقلاب، ساده بودن زندگی در رفتار و کلام امام و فلسفه فکری ایشان، وجود تشنه و در جستجوی معنا مرا سیراب میکرد و اشتیاقم را برای زندگی کردن با این سبک و سیاق بالا میبرد ،تا جایی که حتی غذایی که میخوردم فقط به نیت سیر شدن و بالا بردن توان جسمی ام نبود ،بلکه فکر میکردم غذا خوردن باید به من نیرو بدهد برای رشد تفکر و اعتقاداتم و انسان بهتر بودن