یادداشتهای یک پزشک جوان مجموعه داستانهای واقعیست که برای خود نویسنده کتاب (میخائیل بولگاکف نویسنده مرشد و مارگاریتا) در دوران پزشکی اتفاق افتاده.
داستانها به صورت فصلهای جدا و مستقل نوشته شده اما به شکل ظریف و ماهرانهی انگار به هم مرتبط هستند.
کتاب نشون دهنده تحول پزشک جوانه که با نمرات عالی اما تجربه صفر به روستای دور افتادهای میره و خودش را دائم با پزشک ماهر قبلی مقایسه میکنه و دوست داره از موقعیتهای پیش روش فرار کنه و گاهی هم دعاهای ترسناک و بامزه میکنه :)
همزمان با درگیریهای خودش با خودش باید با جهالت و خرافات مردم روستا هم دست و پنج نرم کنه.
اما با همهی احوالات میمونه و به یک قهرمان فروتن تبدیل میشه.