این کتاب فوق العاده بود!
درکنارناراحتی ها وسختی هایی که پسرکی سوری به نام احمد می گزراند داستان پسری به نام مکس که در رفاه کامل زندگی می کرد ولی باز از شرایت خود راضی نبود را تعریف کرده مکس پسر بروکسلی وقتی با احمد دیدار کردتازه فهمید که چه امکاناتی دارد که باید به خاطر آن خدا را شکر کند!
همین مدرسه ای که ازش بدش می آمد برای احمد یک آرزوی غیر ممکن بود.
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
داستان از آن جایی شروع شد که احمد سوار بر قایقی کوچک باپدرش وچند تن دیگر داشت بین موجهای پرتلاطم دریا حرکت می کرد
پدرش فدا کاری بزرگی کرد جان چند تن را نجات داد
ولی خودش بین موج های پر تلاطم دریا گم شد
بعد از ان اتفاق تلخ احمد تنها شد
قایمکی به خانه ی مکس رفت و در انباری خانه مکس پناه گرفت.
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟
دیگر بقیه اش را نمی گم تا داستان لو نرود
ولی حتما حتما حتما این کتاب را بخوانید💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗💗