جدای از تمام نکات علمی و بررسی های لازمش ، توی این کتاب چند چیز برای من آموزنده بود ، یکی اینکه ما مختاریم از هر رویداد سهمی که دوست داریم رو برداریم ، میتونیم سردردمون رو یک رنج تطهیر کننده بدونیم و واقعا ازش اثر بگیریم ، میتونیم اجازه بدیم درمانگر ما برای رفع سردردمون تلاش کنه و طی این درمان به نوع دیگه ای به عمق ذهن خودمون اعتراف کنیم. در نهایت چالشی که به وجود میاد یک درسه و تا زمانی که اون درس گرفته نشه ادامه خواهد یافت.
نکته ی بعدی اینکه شگفتآوره که مهم ترین و لازمترین درمان روح انسان آگاهیه. یعنی شما اگر اطلاع پیدا کنید که دیابت دارید ، دیابت شما درمان نمیشه اما به محض اینکه از یکی از بیماری های روانی تون آگاه باشید تا حد زیادی به درمان اون کمک کردید و این بی نظیره.
نکته ی سوم و آخر اینکه هم نشینی با یک همدرد ، کسی که تجربه ی مشابهی با شما داشته ، همیشه از ابتدا زیبا و آرامش بخشه ، چون تمام تجربه ی اون فرد از لابهلای کلماتش و نقاطی که روی اونها دست می گذاره بیرون میزنه و مکالمه رو جذابتر میکنه. من کتاب صوتی این کتاب رو گوش دادم و یک تجربهی بی نظیر بود برام. :)