قلب روحم را به این کتاب تقدیم کرده ام .
بعد از ۳ بار خواندش فهمیدم شاید گرفتار شخصیت هاش شدم مخصوصا شین .
نظر شخصی من این بود که مینا می تونیت کاراکتر دختری که در دنیای واقعی مبارزه بلد بود و در واقع توسط ارباب درنا تبعید شده بود به دنیای بالا اون در واقع الهه آب بود کسی که هوا و آب رو کنترل می کرد و دارای بیشترین انرژی قدرت بود که در طول داستان تنها اربابی است که برای مردم می جنگد قدرتش که به وسیله گردنبند بود رو پس می گیره و شادی رو بر می گردونه و همچنین برای از ببین بردن طوفان در تلاشه دختری که برادرش شیکی بود خواهر و برادر ارباب ؛
اون یک زن قوی می تونست باشه که قدرت خوبی در مبارزه داره
و با هر سلاحی می جنگه
و انرژی فوق العاده ای داره که وفتی آزاد بشه کل شهر نابود میشه همچنین شمشیری که هر وقت بخواد ظاهر میشه همه این ها به وسیله ی اون گردنبند نشان الهه بودنش خاکستری بودن پایین مو هاش هست .
خوش حال میشم همراهم باشید دنبالم کنید و تصور من نسبت به داستان های دیگه رو مطالعه کنید