سلام و نور
وقتی این کتابو شروع کردم با دیدن جمله روی جلد کتاب یعنی « هنگام مطالعه آرام بخندید همسایه ها خوابیده اند » با خودم گفتم جمله تبلیغاتی است که روی جلد کتاب آمده است . صفحات اول کتاب هم فقط لبخندی رو روی صورتم می آورد اما فکر نمیکردم این کتاب نه تنها منو به بلند خندیدن وادار کنه بلکه باعث بشه شب ها تا دیروقت و با چراغ مطالعه به خوندنش مشغول باشم ، الان که کتاب رو تموم کردم واقعا انگار خودم هم عضوی از خانواده محسن بودم و از تموم شدن کتاب ناراحتم 🥲 برای اینکه این ناراحتی ام خیلی طول نکشه چهار جلد دیگه کتاب رو فورا به لیست کتاب هایی که میخوام بخرم اضافه کردم .
داستان در مورد یک خانواده است که در زمان جنگ و در بجنورد زندگی می کنند راوی داستان فرزند آخر و شیطون خانواده یعنی محسن که به طرز جالبی اتفاقاتی که برای خانواده پیش میاد رو تعریف میکنه .
کتاب رو به همه پیشنهاد میکنم مطمئنم حالتون رو خوب میکنه و چی بهتر از این .