بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

امیررضا یعقوبی

@amirrezayaghoubi

15 دنبال شده

20 دنبال کننده

                      
                    

یادداشت‌ها

                عنوان کتاب: چشم هایم در اورشلیم 
مؤلف: مریم مقانی
موضوع:داستانی از اینده با هدف آزادی مسجدالاقصی 
ساختار: داستان از زبان دو کارکتر اصلی کتاب بیان می‌شود
مفاهیم کلیدی: مسجدالاقصی، جنبش مقاومت ،جاسوس،ترور
جملات میانی کتاب: وقتی صدرا شلیک کرد،سارا برای لحظاتی مات و مبهوت نگاهش کردو بعد،بهوش روی زمین افتاد. بن آرتزی از شوک آنچه دیده بود بر جایش میخکوب شده بود.
خلاصه داستان: فضای داستان در سال۲۰۳۵ میلادی است؛زمانی که آمریکا به چهار کشور کوچک تجزیه شده و اسرائیل بزرگ ترین حامی خود را از دست داده است. یکی از گروه های افراطی صهیونیست که در دولت نفوذ بسیار زیادی دارد تصمیمی مبنی برتخریب مسجدالاقصی میگیرند، جنبش آزادی بخش که از این تصمیم مطلع می‌شود تصمیم بر ترور یکی از اعضای بلند پایه موساد می‌گیرد تا با این حرکت آشوبی در دل اعضای دولت اسرائیل انداخته و با نا امن جلوه دادن اسرائیل از ضربه مهمی به صهیونیسم زده و از تخریب مسجدالاقصی جلوگیری کند.
ارزیابی: قلم نویسنده کتاب بسیار گیراست و واژگان در این کتاب به گونه کنار هم قرار داده شده اند که مخاطب را هرچه بیشتر ترقیب به مطالعه می‌کند.
        
                عنوان: باخ
مولف: میثم امیری
موضوع: داستان انجام یک ترور
ساختار:وقایع به صورت داستان و خاطره واربیان شده
مفاهیم کلیدی: واردات خون های الوده، ترور، فرانسه،
جملات میانی کتاب: تیم ترور چهار نفربود؛دو رزمنده دیروزی و دوجوان امروزی. عنوان نداشتند ولی اسلحه چرا ؛یکی برای کشتن دشمن خارجی ودیگری برای زدن منافق داخلی. هردو اسلحه را آتش کردند. افسر اطلاعاتی نفرپنجمی بود که از راه رسید؛ می خواست خلع سلاحشان کند؛چراکه هر ترور راهی دارد و آن ها باید راهی دیگر می جستند.
خلاصه داستان: داستان با دو دانشجویی که قصد برپایی کاروان راهیان نور را دارند شروع می شود و آنها در حین این کار وارد یک نقشه ترور که توسط دو رزمنده دیروزی برای شخصی که در زمان جنگ خون های آلوده به ویروس را وارد ایران کرده اند می‌شوند و مجبور می‌شوند که با آنها در این نقشه همراه شوند، هنگامی که سعی در پیاده سازی نقشه شان دارد بایک مامور اطلاعاتی مواجه می‌شوند و آن مامور امنیتی تمام نقشه آنهارا بهم می‌زند و آن دو دانشجو را وارد بازی خودش می‌کند تا به وسیله آنها بتواند از این رابط فرانسوی که باعث واردات خون های آلوده به کشور بوده است اطلاعات کسب کند، اما یکی از دانشجو ها با برنامه ریزی یک از همان رزمنده ها در حین ارتباط گیری با این رابط ماده زهرآگینی را به او، به شیوه ای حرفه ای تزریق می‌کند و باعث ایست قلبی او می شود.
ارزیابی: متن کتاب روان است اما جا داشت که به تصویر پردازی از داستان و واقعه بیشتر پرداخته شود تا مخاطب بتواند بیشتر با داستان اجین شود.
        
                عنوان کتاب: جندی مکلّف
مولف:محسن صالحی خواه 
موضوع: گزیده ای از خاطرات اسارت یک محافظ
ساختار:دارای ۳بخش است ،بخش اول به خاطرات ورود به سپاه و مبارزه درمیدان جنگ می‌پردازد  و بخش دوم درباره خاطرات دوران اسارت و بخش سوم خاطرات آزادی و مبادله با اسرای عراقی 
مفاهیم کلیدی: اسارت ، محافظ سیاسی، ترس از افشای هویت،استخبارات عراق
جمله بیان گر هدف مولف:به تحریر درآوردن بخشی از زندگی یک محافظ که بیش از چهارسال با هویتی جعلی در اردوگاه اسرا در خاک عراق زندگی کرد.
جملات کلیدی میانی:
تولد در تهران:۱۳۴۳ ؛ ورود به سپاه :بهمن۱۳۶۰ ؛ورود به بخش حفاظت:۱۳۶۲ ؛اعزام به جبهه جنوب:بهمن۱۳۶۴ ؛اسارت در منطقه عملیاتی فکه:اردیبهشت ۱۳۶۵ ؛بازگشت به ایران:مرداد۱۳۶۹؛ورود به سپاه ولی امر:۱۳۷۰
نیمه جان ته گودال افتاده بود. حرف های فرمانده اش در گوشش زنگ میزد؛ اگر اسیر شدی چه؟جلسات دولت و مجلس،ملاقات های نخست وزیر و دیدار های امام در خانه کوچک جماران روی دور تند از جلوی چشمش گذشت. آنقدر اطلاعات داشت که استخبارات عراق برای به دست اوردنش،شیره جانش را هم بکشند.
خلاصه داستان: داستان کتاب درباره حاج حسین اصغری از سرتیم های شخصیت هایی همچون ریاست جمهوری، رئیس مجلس و... است. حاج حسین بعد به سپاه پاسداران می‌پیوندد و پس از مدتی در بخش حفاظت از اشخاص مشغول به کار می‌شود؛باشروع جنگ همیشه این موضوع که چگونه می‌تواند به خط مقدم برود و همچون سایر رزمندگان در مقابل دشمن از آب و خاک خود دفاع کند همیشه ذهنش را مشغول میکنم و هربار که با مافوق خود این موضوع رو مطرح می‌کند به علت حساسیت و موقعیت شغلی اش با جواب منفی رو برو می‌شود، در انتها دل را به دریا می‌زند و به موفقش می‌گوید که هرطور شده حتی برای یک مدت کوتاه هم باید عازم جبهه شود و آن محیط را درک کند و تمام مسئولیت اتفاقات احتمالی را به گردن می‌گیرد،با ورود به جبهه در پشت خط به رزمندگان اموزش نظامی می‌دهد و در چند عملیات شرکت می‌کند و نهایتا در عملیاتی در فکه مجروح و سرانجام به دست عراقی ها اسیر می‌شود. با هزار و یک مکافات برای خود هویت جعلی درست می‌کند و هویت اصلی خود را که یک پاسدار و یک محافظ شخصیت اصلی نظام بوده را مخفی می‌کند. در طول اسارت هر روز و هرشب را با این ترس که مبادا که هویتش افشا شود سر می‌کند. و سرانجام پس ۴ سال ۳ماه اسارت به وطن باز می‌گردد.
توصیه و نتیجه: این کتاب به خوبی سختی هایی را که یک فرد با سطح دسترسی اطلاعاتی بالا در دوران اسارت می‌تواند تحمل کند را به تحریر در آورده است ،اما جاداشت که نویسنده کتاب کمی بیشتر به جزئیات خاطرات می‌پرداخت و آب و تاب دادان به خاطرات محیطی را فراهم می آورد که درک فرد مطالعه کننده از ماجرا ها افزایش یابد.
        

باشگاه‌ها

باشگاه کتابخوانی هوگو

257 عضو

کارگران دریا

دورۀ فعال

چالش‌ها

این کاربر هنوز در چالشی شرکت نکرده است.

فعالیت‌ها