داستان یه پسر 12 سال و شش ماهه مصر و پیله، که با مسئلهای که در روزمره همه مردم بود رو به رو شد. اما این اصرار و دنبال کردن اینقدر این پسر رو حرکت داد که شهر بخاطر کارش بهم ریخت.
این داستان همون چیزیه که بهش میگم روایت قشنگ.
یه داستان که هر خط شمارو به خط بعدی هدایت میکنه و نمیذاره از داستان جا بمونی.
این همون داستانیه که باید باشه. تو دل صحبتا، کم کم به مخاطب چیزی که میخواد رو یاد میده.
تفاوت نگاههای مردم با اصل قضیه و داستان پشت سرش خیلی اتفاقات جالبی رو داخل داستان رقم میزد و سیر جذابی رو فراهم میکرد.