جذاب اما ملال آور!
به عنوان شخصی که خوره کتاب های جنایی ام از خوندن این اثر  در حد یکبار خوندن لذت بردم و گاهی وقتا کلافه میشدم از تکرار و  تداوم اضافی  داستان ، این کش دادن متن باعث شده بود نه تنها شاکله اصلی داستان لو بره بلکه جذابیتش هم افول بکنه و شما اخر کتاب با خودتون بگید چقد کلیشه ای و تکراری!
متاسفانه حس میکنم نویسنده سعی داشت کلیشه ای و تکراری بودن داستانش رو با اضافه کردن کاراکتر ها و موقعیت های جدید و کش دادن روایت پنهان بکنه ، هرچند داستان جذابیت داره و شکی در اون نیست اما خب اخرش قراره با خودتون بگید خوندنش واسه یه بار کافی بود! و من حس میکنم کتابی که اخرش با این جمله تموم بشه یعنی یه جای کار میلنگه!
به هرحال روایت جالبی بود و داستان زنی بود که زندگی روزمره اش با قتل شخصی در اطراف خونه اش گره خورده و این اغاز اتفاقات اینده است.
      

        روایت  جنگ و استبداد در قالب جنگل
داستان خرگوش ها و مارهای بوآ  جزو آن دسته رمان هایی است که هرچند صفحه یکبار به خودمیگویید عه! چقدر آشنا!!!!!!!!!!
داستان درمورد دو حکومت در جنگل است ، حکومت خرگوش ها و مارها که میان این دو حکومت جنگی برپاست که مارها سعی میکنند خرگوش ها را شکار کنند.
در این میان در حکومت خرگوش ها استبدادی  وجود دارد ، پادشاه خرگوش ها میخواهد این جنگ هیچگاه خاتمه پیدا نکند و با اسم رمز دشمن بیشتر بر مردمش حکومت کند.
داستان روان است و واضح! کنایه های سیاسی اش را هم به شدت صریح و مفصل توضیح میدهد تا مبادا از ان عبور کنید.
درکل جزو رمان هایی است که پایان باز دارد و صرفا بازنمایی از واقعیتی تلخ به زبان استعاره و کنایه است و خواندنش خالی از لطف و لذت نیست.
      

        روایتی از اعماق چشم ها
داستان این کتاب و توصیفات نویسنده درحدی  روان هستش که سبب همزادپنداری خواننده با کتاب میشه.
داستانی که درمورد زندگی یک دختر مکزیکی در سایه خشونت گروه های مافیایی هستش و درکنار پرداختن به اصل قضیه شاهد رشد یک شخصیت مقتدر از درون کلبه ها صحرایی و مزرعه های موادمخدر هستیم.
شخصیتی که یاد گرفته برای اینکه ربوده و طعمه گروه های مافیایی نشه باید زشت باشه اما زرنگ! باید هر فرصتی رو غنیمت بدونه و باید وقتی در خطره زیر زمین پنهان شه و وقتی خطر رفع شد برگرده سر زندگیش! البته اگه بشه اسمش رو زندگی گذاشت:)
باتوجه به اینکه سیر نوشتار داستانی ممکنه فاقد هیجان زیاد باشه توصیه میکنم بجای مطالعه کتاب نسخه صوتی اون رو گوش بدید‌.
      

        روایتی آرام و دلنشین!
داستان کتاب خوشبختانه یک جذابیت دلنشینی داره که رفته رفته بیش تر میشه و کاهش پیدا نمیکنه.
این کتاب روایت دختری هستش که با خدمتکار خونه شون از دست پدرش فرار میکنه و در این فرار بزرگ با انسان هایی اشنا میشه که زندگی اش رو به شکل خوب و مثبتی تغییر میدن.
خصوصا این کتاب در زمانی روایت میشه که جامعه امریکا درگیر مسائل نژاد پرستی سیاه و سفید پوستان هستش و ما شاهد رگه هایی از عدالت و برابری خواهی در طول داستان هستیم.
کتاب بسیار خوبیه ، من نسخه صوتیش رو گوش دادم.
و رفیق هر روز اتوبوس و دانشگاه من بود ، امیدوارم بتونه رفیق شما هم بشه.
      

        کتاب اعترافات رو من بیشتر کتابی میدونم که میتونه وقتی بی حوصله هستین یا امار مطالعه تون اومده پایین براتون به عنوان دوپینگ عمل کنه :)
داستان جذابی داره که میتونه شما رو یک روز تمام میخکوب بکنه!
روایت دو پسر دانش اموز که با یک جنایت در مدرسه ، زندگیشون رو تباه میکنن‌.
البته در عین جذاب بودن داستان باید بگم که رمان گاف هایی هم داشته مثلا اینکه پلیس رو یکم بیش از حد دست کم گرفتن و نویسنده سعی داشته باصحنه سازی مارو قانع بکنه که پلیس حق داشته که مثلا از جنایت باخبر نشده! 
به هرحال در کنار همه ی این موارد ، جزو اون کتاب هایی هستش که خوندنش می ارزه حتی اگه برای یکبار!