وای وای وای این فرانتس چه کرد......
سلام بر بهخوانی های عزیز 
من نسخه ی صوتی این کتاب رو  با صدای دلنشین  جناب  بهروز رضوی گوش کردم ،کاش زودتر از این ها خونده بودم ...
امان از نسل ما  نسل سوخته که میگن راسته والا ،حالا مخاطب نامه ی کافکا پدر بود اما میشه مادر باشه و یا خواهر و برادر بزرگتر خانواده 
برای نسل ما که اغلب تو خانواده های پر جمعیت بودیم کم کم سه تا بچه تو هر خانواده بودن گاهی هم بالاتر این حس دیده نشدن همیشه بود، حس ترس توام با دلهره و احترام ،حس تنها بودن 
فرانتس فرزند اول خانواده بود ولی فک میکنم فرزند آخر خانواده بودن هم کم داستان نداره. 
خلاصه که پیشنهاد میکنم بخونید حتی اگر باافکار کافکا  مخالفید  این بخشی اززندگی و سرگذشت اوست و شاید کلیدی برای یافتن بخشی از  سوالات ...‌‌
پدر فرانتس تمام تلاشش را برای آسایش  فرزندان کرد اما بعد روانی فرزندان در خطر بود چیزی که امروز هم با توجه به سبک زندگی و تورم شاهدش هستیم شاید مردان و پدران سرزمین من نتونند با خانواده وقت بگذرونند و زیر بار فشار اقتصادی از سوی جامعه عصبی و تند خو باشند و گاها ناخواسته زندگی رو به خودشون وخانوادشون سخت بگیرند👈 ﴿شاید،،بعضی﴾👉
بیایید سخت نگیریم به خاطر خودمون، بچه هامون، خواهر و برادرمون 

        

                آاااااااااه فقط میشه آه کشید چه داستان تلخی ،بلند پروازی و عشق و هوس هم اما(مادام بواری) هم  شارل وهم آینده ی غم‌انگیز برت کوچولو رو تحت تأثیر قرار داد ‌‌.(عاشقانه ی کلاسیک دیگر)
نمی‌دونم به نظرم اما بیشتر عشق به عاشق شدن داشت ،دنبال یه عشق خاص بود یه چیزی ورای تصور  که باعث شده بود چشم رو زندگی خودش ببنده مدام دنبال یه شخص بهتر بود،یه عشق فرا زمینی ، کتاب قشنگی بود داستان زندگی او از صومعه و روستا تا شهر جزییات و حتی افکار شخصیت ها رو به خوبی نشون میداد،رادولف نفرت انگیز اگر نبود شاید هیچ کدوم از این اتفاقها نمیوفتاد ، یا اون مردک‌ حسود نزول خور ولی به عنوان یک خانم رفتارش برام غیر قابل هضم بود .....
عجیب لئون چه راحت دست کشید از اما ،ولی دور از واقعیت نیست این گونه اتفاقات خب در دنیای مدرن هم زیاد اتفاق میوفته و معمولا نتیجه یکیست ،شارل هم باید بیشتر به عشق و زندگیش دقت میکرد وقت می گذاشت 
بیچاره شارل  ،مادام رو دوست داشت  ...