علی زارع شاهی

علی زارع شاهی

@SHEYKH_HADI

50 دنبال شده

48 دنبال کننده

                🏦دانشجوی ناتراز علوم مالی و اقتصادی
🪙 پژوهشگر حکمرانی پولی 
🔻حیطه مطالعاتم:
💲اقتصاد پولی
💳نظام بانکی 
🛡️سرمایه‌داری و مارکسیسم 
🕋مطالعات اسلامی و محب مکتب امام صادق ع 
🖋️عین.صاد خون! 
📚 ادبیات جهان
              

یادداشت‌ها

        ❌ما گول خوردیم! گولِ اقتصاددان را... ❌

چی کسی از شما می‌تواند بگوید که «پول چیست»؟
گویی پرسشی بس بدیهی به نظر رسیده که صاحب سوال در حالت طبیعی قرار ندارد. معمولا به عقلش شک می‌کنند. اما پاسخ همین پرسش اساسی است که از کنه سیستم مالی جامعه پرده برداری خواهد کرد. 
مارکس از شخصی روایت می‌کند: صحبت از «ماهیت پول»، بیشتر از «عشق» انسان‌های بالغ را احمق کرده است. 
اینس می‌گوید: تبیین ماهیت پول برای مردم، شبیه به این است که بگوییم زمین دور خورشید می‌گردد، نه خورشید به دور زمین! چیزی که با زیست روزمره و تجربه عینی افراد تعارض دارد. 

این کتاب اولین تقریر منسجم از نظریه اعتباری پول بوده که خط بطلانی بر نظریات پولی پیش از خود، که امتداد ثروت ملل اسمیت بودند، کشید. پیش از او، مک‌لئود در کتاب نظریه اعتبار خود اولین بار در تاریخ اندیشه اقتصادی این نظریه را نامنسجم مطرح نمود، البته هنوز زمان آن برای فهم این نظریه در مجامع نرسیده بود. 
نئوکلاسیک‌ها اقتصاد خود را بر مفهومی از پول بنا کردند که امکان تبیین واقعیت‌های پولی را ندارد، اما کماکان به خاطر سیطره روایتشان، و حذف زوری روایت صحیح از پول در طول تاریخ که عقبه سنگین و عمیقی هم دارد، در کلاس‌های اقتصاد و کتاب‌هایشان آن را برای دانشجوهای از همه جا بی‌خبر، جا می‌اندازند. 
از قدیم گفته‌اند نئوکلاسیک جماعت وقتی نظریاتشان با واقعیت تناسب ندارد، واقعیت را تحریف می‌کنند؛ در مورد پول، این مسئله کاملا ملموس است. نظریاتی که چند قرن پیش زیرآبشان زده شده بود، کماکان به خورد ما می‌رود. و ما گول این اقتصاددان‌ها را خورده‌ایم! 
به نظر من، سپردن مقوله پولِ جامعه به اقتصاددانان دیگر کافی است! بی‌کفایتی آن‌ها، در از بین بردن زیست اجتماعی و بحران‌های اقتصادی خود را نشان داده... 
      

5

        بسم الله الرحمن الرحیم 
۱. ظرفیت روایت یا به طور کل ادبیات برای ما چیست؟ روایت چه کمکی به جبهه حق خواهد کرد؟ به نظرم این سوال، نکته‌ای است که در خوانش هر روایت و متن ادبی باید گوشه ذهن داشته باشیم. البته می‌توان به شیوه مفهومی درباره این سوال بحث کرد لکن پاسخ گرفتن به شیوه تجربی و درون متن ادبی بلیغ، چیزی است که انسان را به شهود رسانده و پاسخ کامل به این نحو حاصل خواهد شد. 
من بعد از مواجهه با این متون، دریافتم که با ادبیات و فرم‌های آن می‌توان جبهه‌ای علیه جریان سلطه تشکیل داد که در آن الکن است. با ادبیات می‌توان انسانی که مغلوب سبک زندگی بازاری و روابط اجتماعی فردگرایانۀ مبادله‌ای شده و در روزمرگی رسوب کرده است را بیدار کرد. می‌توان دردهایش را به او نشان داده و افق‌های معنا را برایش گشود. با روایت می‌توان انسان محبوس در تنهایی و گرفتار زندان روزمرگی را نجات داد. روایت می‌تواند بر تاریکی شناختی انسان مدرن نور افکند و او را از غرق شدن در اعداد و ارقام بازار بازدارد.

۲. روایت جان هرسی از زندگی شش تن از ساکنان جزیره هیروشیما در جریان انفجار بمب اتم، از اولین روایت‌های ادبی (و نه آماری) این واقعه است. در این نوشته، هرسی عمدتا به تاثیر بمب اتم بر جسم و تن ژاپن و انسان ژاپنی پرداخته است. این زاویه دید از یکسو باکفایت و مورد رضایت، اما از سویی دیگر نقص جدی به همراه دارد. انتظار عامه جهان از روایت پدیده‌ای که تا کنون رخ نداده، دستیابی به یک رویدادنامه و روایتی است که مبتنی بر مشاهدات میدانی باشد؛ یا به تعبیری یادداشت‌برداری دقیق در طول زمان واقعه از آن‌چه که مشاهده می‌شود. از این منظر، هرسی رسالت خود را تمام و کمال انجام داده و شایسته تقدیر است. 
اما مهم‌تر از زخمی شدن و سوختن جسم و تن ژاپن، تاثیری است که بمب اتم بر روح و کنه آن گذاشته است. در پی این واقعه چه در سطح فردی، که پیوندهای زیادی از هم گسست و روابط معدود جدیدی ایجاد شد، و چه در سطح اجتماعی، که آرمان برآمده از روح انسان شرقی برباد رفت و یک انسان ناامید و پوچ و خمیر متولد شد، زخمی عمیق بر ژاپن ایجاد گردید که نویسنده تمرکزی بر آن ندارد. 
ما در این نوشته ابتدا شاهد یک گزارش علمی از این واقعه تا صفحه ۵۲ هستیم. پس از آن، نحوه روایت احساس عذاب و تکلیف آقای تانیموتو، توانست مواجهه انسان شرقی با این فاجعه را به خوبی نشان داده و چگونگی تهی شدن و بی‌حس شدن انسان‌ها را نمایان کند. این بخش و دو نامۀ آقای تانیمونو به دوست آمریکایی خود، درخشان است. البته باید مدنظر باشد که نمی‌توان از یک نویسنده آمریکایی مامور رسانه آمریکایی، انتظاری بیش از این داشت و ما در همین حد هم، ممنون آقای هرسی هستیم. واقعش البته این نیست، هرسی در زمانی نبوده که بتواند اصلا چنین رسالتی را به دوش بکشد چرا که هم زبان هنر نمی‌داند و هم فیلسوف نبوده و توان خوانش آینده را ندارد. 

۳. یک روایت جامع و ادبی، باید نشان دهد که این واقعه چه اثری بر روح ژاپن و انسان ژاپنی گذاشته و چه بلایی بر سر این جامعه آورده است. باید در بررسی خود به این نتیجه برسد که این بمب‌ها چه جایگاهی در استحاله انسان ژاپنیِ باوقار و غروری به وسعت تاریخ، به موجودی پست و محکوم و بوالهوس دارد. استحاله ژاپن چیزی‌ست که در محصولات سینمایی ژاپن کاملا مشهود است و دیگر امیدی به دیدن آن انسان مبهوت کننده شرقی در پرده سینمای ژاپن نیست. ادبیات ژاپن اما اندکی ته مایه برایش باقی مانده و می‌توان برای دیدار با این انسان عظیم در این سیاهی‌ها به دنبالش بود. اما ابعادی عمیق‌تر از این انسان‌ را، که خود ژاپنی‌ها می‌خواهد آن را زنده نگه‌داشته و بازتولید کنند، در صنعت انیمه می‌توان یافت. آن‌جاست که تلاش‌های  ژاپن برای احیای خود در نسل جدید را می‌توان حس کرد اما باز هم قهرمانان این قصه‌ها، آلوده به مدرنیته غربی شده‌اند و از حیث، شاید دیگر امیدی به احیای همه‌جانبه غرور ژاپنی نباشد.
      

4

        به عنوان دانشجوی مدیریت (مالی)، بنظرم اولین کتابی هست که در زمینه مدیریت خواندم و احساس بهره‌مندی می‌کنم. خواندن کتاب‌های مدیریت پیش از این برایم مثل آموزش تنفس یا راه رفتن بود! نه اینکه من اندِ مدیریتم، خیر! چیزهایی می‌نوشتند که چیزی به آدم اضافه نمی‌کرد. 
این یک قانون است، کتبی با پیشوند «درآمدی بر... / مقدمه‌ای بر ...» معمولا جزئ کتبی هستند که با مغز چگال و وسعت مناسب نیاز به فهم زمینه، یا کنجکاوی آدمی که همه‌چیزخوانِ هیچ‌ندان است را برطرف می‌کنند. 

آورده‌های اصلی برای منِ هیچ‌ندان!: 
۱. فهم این که بازار صرفا یکی از شیوه‌های سازماندهی اجتماعی و اداره است. 
۲. ایجاد فهم شبکه‌‌ای از جامعه (پیش از این فهم سیستمی داشتم اما اکنون فکر می‌کنم این نگاه دقیق‌تر و واقعی‌تر است) 
۳. تقویت فرضیه‌ام. (شیوه‌های مدیریتی و تئوری‌های اداره، با اعصار و مدل‌های سرمایه‌داری متناظر هستند و هر مدل، اداره متناسب با خود را ایجاب می‌کند.) 

مالی‌خوان‌ها و اقتصادخوان‌هایی که دنبال فهم اجتماعی‌تر از بازار و جامعه هستند و می‌خواهند از عبودیت بازار درآیند و نگاهشان تعدیل شود، بنظر این کتاب «مقدمه و درآمدی» خوب برای این مسیر است. 
      

2

        دو سوال اساسی منو به این کتاب کشوند: 
۱.چرا انسانی که به مسیر کشیده شده، بعضاً از گناه احساس ضرر و زیان نمیکنه؟ چرا قوه دافعه‌اش فعال نمیشه؟ 
۲.چطور وقتی انسان در منجلاب افتاده، دوباره به مسیر برگردد؟ چطور میتواند جبران کند؟ 

کتاب فوق با تبیین «چیستی گناه» در خلال تدبر در سوره مسد، توضیح میدهد که خسارتی که گناه به انسان میزنه، دو بعد داره: ۱.,خسارت عمل(که عمل انسان خرابی‌هایی به بار میاره) ۲.خسارت وجود(که انسان وجودش تحلیل می‌ره و از انسانیت کم کم دور میشه و از تحرک میوفته) 
و بعد راه‌های جبران رو در هر دو بعد توضیح میده. 
یکی از آثار عجیب گناه برای من، «محرومیت از بینش‌ها و معرفت های قبلی» بود! این نکته با مقدمه کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» امام خمینی ره هم تطابق داره. جایی که امام میگه عبادت همراه با معرفت و آداب منجر به باز شدن دریچه های معرفت میشه! 
این کتاب بینش کلی از گناه به انسان میده ولی به سطح طرح و عمل نمی‌رسه لذا آدم باید خودش دست به طراحی بزنه برای خودش. 
      

5

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

نمایش همه

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.