علی زارع شاهی

علی زارع شاهی

@SHEYKH_HADI

49 دنبال شده

44 دنبال کننده

            🏦دانشجوی ناتراز علوم مالی و اقتصادی
🪙 پژوهشگر حکمرانی پولی 
🔻حیطه مطالعاتم:
💲اقتصاد پولی
💳نظام بانکی 
🛡️سرمایه‌داری و مارکسیسم 
🕋مطالعات اسلامی و محب مکتب امام صادق ع 
🖋️عین.صاد خون! 
📚 ادبیات جهان
          
پیشنهاد کاربر برای شما

یادداشت‌ها

        بسم الله الرحمن الرحیم 
۱. ظرفیت روایت یا به طور کل ادبیات برای ما چیست؟ روایت چه کمکی به جبهه حق خواهد کرد؟ به نظرم این سوال، نکته‌ای است که در خوانش هر روایت و متن ادبی باید گوشه ذهن داشته باشیم. البته می‌توان به شیوه مفهومی درباره این سوال بحث کرد لکن پاسخ گرفتن به شیوه تجربی و درون متن ادبی بلیغ، چیزی است که انسان را به شهود رسانده و پاسخ کامل به این نحو حاصل خواهد شد. 
من بعد از مواجهه با این متون، دریافتم که با ادبیات و فرم‌های آن می‌توان جبهه‌ای علیه جریان سلطه تشکیل داد که در آن الکن است. با ادبیات می‌توان انسانی که مغلوب سبک زندگی بازاری و روابط اجتماعی فردگرایانۀ مبادله‌ای شده و در روزمرگی رسوب کرده است را بیدار کرد. می‌توان دردهایش را به او نشان داده و افق‌های معنا را برایش گشود. با روایت می‌توان انسان محبوس در تنهایی و گرفتار زندان روزمرگی را نجات داد. روایت می‌تواند بر تاریکی شناختی انسان مدرن نور افکند و او را از غرق شدن در اعداد و ارقام بازار بازدارد.

۲. روایت جان هرسی از زندگی شش تن از ساکنان جزیره هیروشیما در جریان انفجار بمب اتم، از اولین روایت‌های ادبی (و نه آماری) این واقعه است. در این نوشته، هرسی عمدتا به تاثیر بمب اتم بر جسم و تن ژاپن و انسان ژاپنی پرداخته است. این زاویه دید از یکسو باکفایت و مورد رضایت، اما از سویی دیگر نقص جدی به همراه دارد. انتظار عامه جهان از روایت پدیده‌ای که تا کنون رخ نداده، دستیابی به یک رویدادنامه و روایتی است که مبتنی بر مشاهدات میدانی باشد؛ یا به تعبیری یادداشت‌برداری دقیق در طول زمان واقعه از آن‌چه که مشاهده می‌شود. از این منظر، هرسی رسالت خود را تمام و کمال انجام داده و شایسته تقدیر است. 
اما مهم‌تر از زخمی شدن و سوختن جسم و تن ژاپن، تاثیری است که بمب اتم بر روح و کنه آن گذاشته است. در پی این واقعه چه در سطح فردی، که پیوندهای زیادی از هم گسست و روابط معدود جدیدی ایجاد شد، و چه در سطح اجتماعی، که آرمان برآمده از روح انسان شرقی برباد رفت و یک انسان ناامید و پوچ و خمیر متولد شد، زخمی عمیق بر ژاپن ایجاد گردید که نویسنده تمرکزی بر آن ندارد. 
ما در این نوشته ابتدا شاهد یک گزارش علمی از این واقعه تا صفحه ۵۲ هستیم. پس از آن، نحوه روایت احساس عذاب و تکلیف آقای تانیموتو، توانست مواجهه انسان شرقی با این فاجعه را به خوبی نشان داده و چگونگی تهی شدن و بی‌حس شدن انسان‌ها را نمایان کند. این بخش و دو نامۀ آقای تانیمونو به دوست آمریکایی خود، درخشان است. البته باید مدنظر باشد که نمی‌توان از یک نویسنده آمریکایی مامور رسانه آمریکایی، انتظاری بیش از این داشت و ما در همین حد هم، ممنون آقای هرسی هستیم. واقعش البته این نیست، هرسی در زمانی نبوده که بتواند اصلا چنین رسالتی را به دوش بکشد چرا که هم زبان هنر نمی‌داند و هم فیلسوف نبوده و توان خوانش آینده را ندارد. 

۳. یک روایت جامع و ادبی، باید نشان دهد که این واقعه چه اثری بر روح ژاپن و انسان ژاپنی گذاشته و چه بلایی بر سر این جامعه آورده است. باید در بررسی خود به این نتیجه برسد که این بمب‌ها چه جایگاهی در استحاله انسان ژاپنیِ باوقار و غروری به وسعت تاریخ، به موجودی پست و محکوم و بوالهوس دارد. استحاله ژاپن چیزی‌ست که در محصولات سینمایی ژاپن کاملا مشهود است و دیگر امیدی به دیدن آن انسان مبهوت کننده شرقی در پرده سینمای ژاپن نیست. ادبیات ژاپن اما اندکی ته مایه برایش باقی مانده و می‌توان برای دیدار با این انسان عظیم در این سیاهی‌ها به دنبالش بود. اما ابعادی عمیق‌تر از این انسان‌ را، که خود ژاپنی‌ها می‌خواهد آن را زنده نگه‌داشته و بازتولید کنند، در صنعت انیمه می‌توان یافت. آن‌جاست که تلاش‌های  ژاپن برای احیای خود در نسل جدید را می‌توان حس کرد اما باز هم قهرمانان این قصه‌ها، آلوده به مدرنیته غربی شده‌اند و از حیث، شاید دیگر امیدی به احیای همه‌جانبه غرور ژاپنی نباشد.
      

4

        به عنوان دانشجوی مدیریت (مالی)، بنظرم اولین کتابی هست که در زمینه مدیریت خواندم و احساس بهره‌مندی می‌کنم. خواندن کتاب‌های مدیریت پیش از این برایم مثل آموزش تنفس یا راه رفتن بود! نه اینکه من اندِ مدیریتم، خیر! چیزهایی می‌نوشتند که چیزی به آدم اضافه نمی‌کرد. 
این یک قانون است، کتبی با پیشوند «درآمدی بر... / مقدمه‌ای بر ...» معمولا جزئ کتبی هستند که با مغز چگال و وسعت مناسب نیاز به فهم زمینه، یا کنجکاوی آدمی که همه‌چیزخوانِ هیچ‌ندان است را برطرف می‌کنند. 

آورده‌های اصلی برای منِ هیچ‌ندان!: 
۱. فهم این که بازار صرفا یکی از شیوه‌های سازماندهی اجتماعی و اداره است. 
۲. ایجاد فهم شبکه‌‌ای از جامعه (پیش از این فهم سیستمی داشتم اما اکنون فکر می‌کنم این نگاه دقیق‌تر و واقعی‌تر است) 
۳. تقویت فرضیه‌ام. (شیوه‌های مدیریتی و تئوری‌های اداره، با اعصار و مدل‌های سرمایه‌داری متناظر هستند و هر مدل، اداره متناسب با خود را ایجاب می‌کند.) 

مالی‌خوان‌ها و اقتصادخوان‌هایی که دنبال فهم اجتماعی‌تر از بازار و جامعه هستند و می‌خواهند از عبودیت بازار درآیند و نگاهشان تعدیل شود، بنظر این کتاب «مقدمه و درآمدی» خوب برای این مسیر است. 
      

2

        دو سوال اساسی منو به این کتاب کشوند: 
۱.چرا انسانی که به مسیر کشیده شده، بعضاً از گناه احساس ضرر و زیان نمیکنه؟ چرا قوه دافعه‌اش فعال نمیشه؟ 
۲.چطور وقتی انسان در منجلاب افتاده، دوباره به مسیر برگردد؟ چطور میتواند جبران کند؟ 

کتاب فوق با تبیین «چیستی گناه» در خلال تدبر در سوره مسد، توضیح میدهد که خسارتی که گناه به انسان میزنه، دو بعد داره: ۱.,خسارت عمل(که عمل انسان خرابی‌هایی به بار میاره) ۲.خسارت وجود(که انسان وجودش تحلیل می‌ره و از انسانیت کم کم دور میشه و از تحرک میوفته) 
و بعد راه‌های جبران رو در هر دو بعد توضیح میده. 
یکی از آثار عجیب گناه برای من، «محرومیت از بینش‌ها و معرفت های قبلی» بود! این نکته با مقدمه کتاب «شرح حدیث جنود عقل و جهل» امام خمینی ره هم تطابق داره. جایی که امام میگه عبادت همراه با معرفت و آداب منجر به باز شدن دریچه های معرفت میشه! 
این کتاب بینش کلی از گناه به انسان میده ولی به سطح طرح و عمل نمی‌رسه لذا آدم باید خودش دست به طراحی بزنه برای خودش. 
      

2

باشگاه‌ها

🌱 تولدی دوباره 🌱

263 عضو

نامه های بلوغ

دورۀ فعال

مدرسه هنر آوینیون

386 عضو

درس هایی درباره داستان نویسی به ضمیمه مصاحبه با ایزاک سینگر و جوزف هلر

دورۀ فعال

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

فعالیت‌ها

8

24

معماران پول را می‌توان کتاب کاملی دانست که از مبانی شروع کرده و به کاربست رسیده است. بخش اول که شامل فصل‌های یک تا هشت است به مفاهیم بنیادینی همچون فلسفه پول، هرم پولی، پول حاکمیت و ترازنامه بانک مرکزی و بانک تجاری پرداخته است. به نظرم بهترین بخش کتاب همین بخش است؛ زیرا به تصحیح بسیاری از بدفهمی‌های موجود درباره پول با پاسخ‌هایی سازگار جایگزین می‌پردازد که بصیرت‌های مهمی را در خود جای‌داده‌اند: ماهیت پول بدهی بوده، است و - اگر پولی که می‌شناسیم باقی بماند - خواهد بود. بدهی دولت نقشی ضروری در نظام پولی دارد و از همه مهم‌تر اینکه پول ماهیتاً درون‌زا است و تلقی‌های رایج از پشتوانه پول بسیار از واقعیت دور هستند. این بخش می‌توانست با اختصاص فصلی به شواهد تاریخی کامل‌تر شود.

بخش دوم که می‌توان آن را «پول از کجا می‌آید؟» نامید به دو نظریه در باب خلق پول می‌پردازد: نظریه ضریب فزاینده که اشاره به برون‌زایی پول دارد و نظریه درون‌زایی پول. این بخش علاوه بر معرفی مختصر این دو دیدگاه به این می‌پردازد که چگونه درون‌زایی با مبانی شرح داده شده در بخش اول همخوانی بیشتری دارد. نظریه برون‌زایی استدلال می‌کند که بانک‌ها برای خلق پول نیاز پیشینی به پایه پولی دارند درحالی‌که نظریه درون‌زایی بیان می‌کند بانک چنین نیازی ندارد.

بخش سوم کتاب تلاشی است برای نشان‌دادن اینکه نظریات مبتنی بر برون‌زایی پول چگونه باعث ایجاد مشکلات متعدد در دهه ۹۰ شده‌اند و توصیه‌های سیاستی بر پایه درون‌زایی چگونه می‌توانست جلوی این اتفاق را بگیرد.

به نظرم دو بخش اول کتاب بسیار منسجم و دقیق هستند؛ اما بخش سوم نوعی شتاب برای اثبات توصیه‌های سیاستی خاص دارد که فقط با انکار بصیرت‌های نظریه متعارف آن‌ها را کامل دانست. نویسنده پیشنهاد می‌دهد که باتوجه‌به ماهیت درون‌زای پول، دولت باید نقش فعال‌تری در بهره‌مندی از منافع خلق پول داشته باشد، به‌جای اینکه بانک‌ها از این منافع بهره‌مند شوند.

گرچه چند بانک خصوصی بدنام باعث روسفیدی نسبی سایر بانک‌های کشور شده‌اند اما نمی‌توان تصور کرد که به‌سادگی در صورت عدم وجود آن‌ها نظام بانکی کشور شرایط قابل دفاعی می‌داشت. خوشبختانه علی‌رغم اختلاف در نظریات و کاربست‌های سیاستی آن‌ها بین متخصصان حوزه بانکی بر ضعف جدی بانک مرکزی بر نظارت در دهه ۹۰ اتفاق‌نظر وجود دارد. این مسئله ازآن‌جهت اهمیت دارد که یک بانک مرکزی کارآمد می‌تواند نظام پولی را به سمتی سوق دهد که برون‌زایی پول در آن معنادارتر باشد. شاهد چنین قضاوتی سیاست «کنترل ترازنامه» است که نشان می‌دهد بانک مرکزی می‌تواند در صورت لزوم جایگاه یک بانک را به واسطه‌گر وجوه تقلیل دهد.

در زمانه نظارت ضعیف مورد اشاره، هر بانکی به طریقی در آتش بحران پولی و بانکی کشور دمیده است. نمی‌توان با نادیده‌گرفتن درآمدهای سرشار نفتی دهه ۸۰ تمام اختلاف وضعیت پولی دهه ۸۰ و ۹۰ را ناشی از تغییر رفتار با بانک مرکزی دانست. محدودشدن نسبی دسترسی حاکمیت به ترازنامه بانک مرکزی هم‌زمان با آزادی بی‌قیدوشرط بانک‌ها قطعاً برای جلوگیری از بحران کافی نبود؛ اما نمی‌توان به‌سادگی آن را مضر یا حتی نا لازم دانست؛ زیرا بانک‌های گوناگون از طرق گوناگون، با ناترازی‌های گوناگونی مواجه هستند. هر چند شاید تغییر رفتار حاکمیت با بانک مرکزی تأثیر چندانی بر برخی بانک‌ها نداشته است؛ اما عدم تغییر این رویه می‌توانست اثر منفی بر برخی از بانک‌های دیگر داشته باشد که به نظرم در توصیه‌های کتاب نادیده گرفته شده است.
          معماران پول را می‌توان کتاب کاملی دانست که از مبانی شروع کرده و به کاربست رسیده است. بخش اول که شامل فصل‌های یک تا هشت است به مفاهیم بنیادینی همچون فلسفه پول، هرم پولی، پول حاکمیت و ترازنامه بانک مرکزی و بانک تجاری پرداخته است. به نظرم بهترین بخش کتاب همین بخش است؛ زیرا به تصحیح بسیاری از بدفهمی‌های موجود درباره پول با پاسخ‌هایی سازگار جایگزین می‌پردازد که بصیرت‌های مهمی را در خود جای‌داده‌اند: ماهیت پول بدهی بوده، است و - اگر پولی که می‌شناسیم باقی بماند - خواهد بود. بدهی دولت نقشی ضروری در نظام پولی دارد و از همه مهم‌تر اینکه پول ماهیتاً درون‌زا است و تلقی‌های رایج از پشتوانه پول بسیار از واقعیت دور هستند. این بخش می‌توانست با اختصاص فصلی به شواهد تاریخی کامل‌تر شود.

بخش دوم که می‌توان آن را «پول از کجا می‌آید؟» نامید به دو نظریه در باب خلق پول می‌پردازد: نظریه ضریب فزاینده که اشاره به برون‌زایی پول دارد و نظریه درون‌زایی پول. این بخش علاوه بر معرفی مختصر این دو دیدگاه به این می‌پردازد که چگونه درون‌زایی با مبانی شرح داده شده در بخش اول همخوانی بیشتری دارد. نظریه برون‌زایی استدلال می‌کند که بانک‌ها برای خلق پول نیاز پیشینی به پایه پولی دارند درحالی‌که نظریه درون‌زایی بیان می‌کند بانک چنین نیازی ندارد.

بخش سوم کتاب تلاشی است برای نشان‌دادن اینکه نظریات مبتنی بر برون‌زایی پول چگونه باعث ایجاد مشکلات متعدد در دهه ۹۰ شده‌اند و توصیه‌های سیاستی بر پایه درون‌زایی چگونه می‌توانست جلوی این اتفاق را بگیرد.

به نظرم دو بخش اول کتاب بسیار منسجم و دقیق هستند؛ اما بخش سوم نوعی شتاب برای اثبات توصیه‌های سیاستی خاص دارد که فقط با انکار بصیرت‌های نظریه متعارف آن‌ها را کامل دانست. نویسنده پیشنهاد می‌دهد که باتوجه‌به ماهیت درون‌زای پول، دولت باید نقش فعال‌تری در بهره‌مندی از منافع خلق پول داشته باشد، به‌جای اینکه بانک‌ها از این منافع بهره‌مند شوند.

گرچه چند بانک خصوصی بدنام باعث روسفیدی نسبی سایر بانک‌های کشور شده‌اند اما نمی‌توان تصور کرد که به‌سادگی در صورت عدم وجود آن‌ها نظام بانکی کشور شرایط قابل دفاعی می‌داشت. خوشبختانه علی‌رغم اختلاف در نظریات و کاربست‌های سیاستی آن‌ها بین متخصصان حوزه بانکی بر ضعف جدی بانک مرکزی بر نظارت در دهه ۹۰ اتفاق‌نظر وجود دارد. این مسئله ازآن‌جهت اهمیت دارد که یک بانک مرکزی کارآمد می‌تواند نظام پولی را به سمتی سوق دهد که برون‌زایی پول در آن معنادارتر باشد. شاهد چنین قضاوتی سیاست «کنترل ترازنامه» است که نشان می‌دهد بانک مرکزی می‌تواند در صورت لزوم جایگاه یک بانک را به واسطه‌گر وجوه تقلیل دهد.

در زمانه نظارت ضعیف مورد اشاره، هر بانکی به طریقی در آتش بحران پولی و بانکی کشور دمیده است. نمی‌توان با نادیده‌گرفتن درآمدهای سرشار نفتی دهه ۸۰ تمام اختلاف وضعیت پولی دهه ۸۰ و ۹۰ را ناشی از تغییر رفتار با بانک مرکزی دانست. محدودشدن نسبی دسترسی حاکمیت به ترازنامه بانک مرکزی هم‌زمان با آزادی بی‌قیدوشرط بانک‌ها قطعاً برای جلوگیری از بحران کافی نبود؛ اما نمی‌توان به‌سادگی آن را مضر یا حتی نا لازم دانست؛ زیرا بانک‌های گوناگون از طرق گوناگون، با ناترازی‌های گوناگونی مواجه هستند. هر چند شاید تغییر رفتار حاکمیت با بانک مرکزی تأثیر چندانی بر برخی بانک‌ها نداشته است؛ اما عدم تغییر این رویه می‌توانست اثر منفی بر برخی از بانک‌های دیگر داشته باشد که به نظرم در توصیه‌های کتاب نادیده گرفته شده است.
        

11

          کتاب "هر واژه یک بذر است" سفری است به ژرفای اندیشه‌ها و احساسات انسان، جایی که نویسنده با زبان فلسفی، استعاری و شاعرانه، دغدغه‌های وجودی، معنای زندگی، و چالش‌های انسانی را بررسی می‌کند. تامارو در این اثر به ظرافت از مسائلی مانند آزادی، دلتنگی، ترس، معنای زندگی، و ارتباط انسان با هستی سخن می‌گوید و تلاش دارد خواننده را به تأملی عمیق درباره مفهوم واقعی زندگی دعوت کند.

این کتاب مجموعه‌ای از تکه‌نوشته‌ها و تأملاتی است که بیشتر به صورت جملات عمیق و استعاری ارائه می‌شود. هر بخش از آن مانند دانه‌ای است که در ذهن خواننده کاشته می‌شود و او را به بازاندیشی درباره مسائل بنیادین زندگی وادار می‌کند.

هر واژه یک بذر است کتابی است که خواننده را به بازاندیشی درباره ابعاد مختلف زندگی دعوت می‌کند. پیام اصلی اثر این است که برای یافتن معنا و زیبایی واقعی در زندگی، باید با احساسات درونی خود مانند دلتنگی، ترس و ناآرامی روبه‌رو شویم. همچنین، آزادی واقعی زمانی حاصل می‌شود که از توهمات و سراب‌های زندگی فاصله بگیریم و به سرچشمه وجود خود بازگردیم.

تامارو با زبان فلسفی و استعاری خود، پلی میان انسان معاصر و عمیق‌ترین نیازهای روحی او می‌سازد. این کتاب نه‌تنها برای خواندن، بلکه برای تفکر و تأمل مداوم نوشته شده است.

و در آخر این کتاب مناسب کسانی است که به دنبال درک عمیق‌تر از زندگی، احساسات انسانی، و معنای وجود هستند. پیشنهاد می‌شود آن را به‌آرامی بخوانید و هر جمله را مانند بذری در ذهن خود بکارید تا پیام‌های آن در طول زمان درک و تجربه شوند.
        

18

18

          نظریه برای فراتر رفتن از متن ادبی؛
حواسمان باشد «متن ادبی» در این فراروی گم نشود!

0- یه کوچولو می‌خوام غر بزنم :)
 کسی که درگیر علوم انسانی/اجتماعی باشد در یک وضعیت پاندولی گیر کرده است؛ پاندولی در نوسان میانِ ناامیدیِ محض و کورسویی ز فهم. سعی می‌کنم اندکی این مورد را توضیح بدهم.
در آن جایی که «جهان واقعی» با دغدغه‌های روزمره باشد، جایی کسی که علوم انسانی/اجتماعی بداند را نمی‌خرد. کسی بخاطر تسلط شما در نظریۀ ادبی، هرمنوتیک فلسفی، روایت‌شناسی و تخصص در ایده‌آلیسم آلمانی بعید است شما را بخرد و بتوانید از این مسیر امرار معاش کنید؛ فکر کردید دانشگاه و استاد شدن مسیرِ خوبی برای این است؟ بعید می‌دانم. یعنی باید باشد، اما نیست. به نظرم یادداشت «چه طرف بربستیم؟ هیچ!» از محمدعلی میرباقری که در سایت مرکز فرهنگی شهر کتاب منتشر شده، بتونه این سرافکندگی را خوب توضیح بدهد. با جستوجویی در گوگل به آن متن خواهید رسید.
این چیزی که بهش می‌گیم علوم انسانی/اجتماعی در فهم بسیاری از امور به صورت وحشتناک و خجالت‌آوری ضعف دارد. کلی می‌شه اینجا حرف زد ولی برای کتابی که در مورد «نظریۀ ادبی» است، لازم نیست وارد این موارد شد. الان می‌خوام از گشودگی متقابلِ متنِ ادبی و  نظریۀ علوم انسانی/اجتماعی بگم. خیلی ساده، متنِ ادبی ظرفیت‌های بسیاری از خود نشان می‌دهد که به مدد نظریات موجود در علوم انسانی/اجتماعی متنِ ادبی را بهتر فهم کنیم و از آن سمت نظریات علوم انسانی/اجتماعی این توان را در خود دارد که به نحوی خوانده شوند که به کارِ فهمِ متن ادبی بخورند.

1- این کتاب که از سری کتاب‌های عالیِ The Basics از انتشارات خیلی خوبِ راتلج/routledge است در 9 فصل به اساسی‌ترین مباحث موجود در نظریۀ ادبی پرداخته است. اول از رستگاه‌های نظریه ادبی می‌گوید، از آغازی که نیت به فهمِ «معنای» اثر داشت تا در ادامه که به فرمالیست‌ها رسیدیم. نظریه ادبی به بیانی از فرزندانِ آکادمیِ مدرن است؛ جایی که به عده‌ای پول دادند تا بشینند و متن ادبی بخوانند و متن ادبی را بفهمند و این یافته‌ها را دیگرانی به اشتراک بگذارند (مگر آکادمی چیزی است جز همین «اجتماع معرفتی»؟). 
سه فصل اولِ کتاب که در مورد نظریاتِ متقدمِ ادبی بود برای من بسیار جذاب‌تر بود تا فصل‌های بعدیِ کتاب. مشخصا دو فصلِ مربوط به فرمالیست‌ها و ساختارگراها به نظرم بسیار به سامان و به قاعده نگاشته شده بود و در بسیاری موارد جز بهتری منابعی بود که تا به‌حال مطالعه کرده ام. در ادامۀ فصول (فصل 4الی9) که از «خوانش سیاسی» شروع می‌شود، رنگ و بوی غالب متن، از «متن ادبی» خارج می‌شود و نظریۀ علوم انسانی/اجتماعی وارد کار می‌شود. از آنجایی که اندکی بیشتر («اندک» و نه بیشتر از اندک) با نظریات علوم انسانی/اجتماعی‌ای که نویسنده بهشان ارجاع می‌داد آشنا بودم، بدیع بودن 150 صفحۀ دوم کتاب برایم کمتر بود. البته از بس روایت نویسنده دقیق، بجا و در نسبت با متنِ ادبی بود که بسیار آورده داشت خواندن این مباحث در این کتاب برایم. در عین حال، اگر خواننده‌ای با این نظریات (از هژمونیِ گرامشی و ایدئولوژی آلتوسر گرفته، تا نظریات پسااستعماری ادوارد سعید و «قدرت» از دیدگاه فوکو) آشنا نباشد، تقریر نویسنده از این نظریات و نسبتی که با متنِ ادبی دارند، بسیار خوب بود و قطعا مفید خواهد بود (طبعا اگر این نظریات را بیرون از کتاب بشناسید، بهتر می‌توانید با متن همراه شوید).

2- ترجمۀ کتاب عالی بود. آقای ابوالقاسمی را کشف کرده ام. چند کتاب و مقالۀ جذاب از ایشون یافته ام که به سراغشون خواهم رفت. مشخصا در زیباشناسی احتمالا به هدایتِ اسمِ ایشون مسیرم رو پیگیری کنم. ترجمۀ این اثر هم به غایت روان، دقیق و خوب بود.
 یه مشکلِ بهخوان و گودریدز برام این شده که از «مقاله» خوندن و تحقیقی کار کردن فاصله گرفته ام. احتمالا تنظیم این مورد خیلی بهم کمک کنه در آینده :) 

3- بازم ارجاع به دو مفهومِ «تخدیر نظریه» و «تئوری ذهنِ وحشی» که توی ذهنم هست، اینجا مهمه. یه ذره خسته و سر شلوغم، نمی‌تونم بیشتر از این بگم ولی گفتم اینجا اینا رو بنویسم که بعدا یادم نره.

همین مختصر رو نوشتم که نوشته باشم. توی چند روز آینده احتمالا خیلی وقت نکنم چیزی بیشتر بنویسم.

اگه خواستید نظریۀ ادبی بخوانید (که خوب است بخوانید) این کتاب واقعا پیشنهادشدنی است.
        

61